دلیل آن هم روشن است بی دقتی سرپرستان و عدم رعایت قانون توسط رئیس مجمع. این شیوه باعث شده تا سرمایه های مادی و معنوی سوارکاری دچار آسیب شده و به دلیل همین بی برنامگی و عدم ثبات مدیریت در مسابقات بین المللی نیز زیان ببیند.
در سال 1401 در زمان وزارت حمید سجادی مجمع انتخاباتی برگزار و مسعود خلیلی به عنوان رئیس برگزیده شد. اما اندکی بعد با رای دیوان عدالت اداری انتخابات باطل شد. پس از آن طی دو سال و اندی سه سرپرست بر مسند مدیریت فدراسیون تکیه زدند تا آنکه در 24 اسفند 1403 مجمع انتخاباتی دیگری برگزار و محمد کاظمیان به عنوان رئیس انتخاب شد و با حکم کیومرث هاشمی کار خود را آغاز کرد.
بعد از آن با پیگیری های حقوقی رئیس قبلی و اشتباهات حقوقی سرپرستان قبلی مجددا رای به ابطال کلیه مجامع انتخاباتی از 24 اسفند 1402 به بعد صادر شد و در نتیجه این ابطال دومینو وار انتخابات سال 1403 نیز باطل گردید تا مجددا و این بار توسط دنیامالی سرپرست جدیدی برای این فدراسیون منصوب شود. این سرپرست برای یک دوره شش ماهه و برگزاری مقدمات انتخابات برگزیده شد.
پسازآنکه مقرر گردید انتخابات برگزار شود در مرحله مقدماتی 11 نفر کاندیدای احراز پست ریاست شدند که پس از بررسی کمیسیون تطبیق سه نفر(مسعود خلیلی، محمد کاظمیان،فیض الله پیری) واجد شرایط شناخته شدند. اما پس از اتمام کار کمیسیون نام دو فرد دیگر نیز بدون هیچ توضیحی اضافه شد.
این در حالی است که بنا بر شنیدهها یکی از افراد مذکور بنابه اظهار خود برای سابقه مدیریتی خود مدیریت شهرداری یک از شهرستانها را ارائه کردهاند و به استناد آن خواستار تائید صلاحیت شدهاند. حال اگر این سابقه معیار تائید صلاحیت ایشان پسازآن عدم کسب رای کمیسیون تطبیق بوده، باید یادآور شد که در ضوابط و شرایط موردنیاز جهت ثبتنام داوطلبین حتی شهرداری کلانشهری چون تهران نیز قید نشده است.
بنابراین اگر ایشان مدارک دیگری ارائه کردهاند امری صحیح است و اگر ملاک سابقه شهرداری شهرستان باشد باید چون مارگزیدگانی که از ریسمان سیاهوسفید میترسند بیم آن داشته باشیم که پس از انتخابات با شکایت دیگری مواجه شده و مجدداً بحران به سوارکاری بازمیگردد. عاقلان علاج واقعه را قبل از وقوع میکنند و امیدواریم که تصمیمگیرندگان وزارت ورزش چنین کنند.