اهمیت وجودی لیگ ورزش حرفهای در بسیاری از جغرافیای جهان، مورد توجه جدی نهادهای سیاست و اقتصاد و رسانه و دیپلماسی قرار گرفته و بر همین اساس همواره دستخوش تحول و پیشرفت بوده است.
با آنکه از سه عامل اصلی کسب سود، برندسازی و انجام مسئولیت اجتماعی ترغیب کننده شرکتها در سرمایهگذاری در حوزه باشگاهی میباشند، این رویکردها در ورزش کشورمان به شکلی ضعیف و نسخهای ناقص به کار میروند.
بر همین اساس اغلب لیگهای ورزشی ایران، هستی شکننده و موقعیت اقتصادی ناپایداری دارند.
فقدان چشمانداز لیگها، عدم خوداتکایی اقتصادی باشگاهها، انسداد و دور نگه داشتن بخش خصوصی و تزریق بی رویه منابع مالی دولتی، نبود شفافیت، ظهور و بروز فساد و دلالیسم سیاه دردهای کهنه این ساختار است که هرگز عزم جدی و همت جمعی برای درمان آنها دیده نمیشود.
در نگاه کلان، علی رغم یدک کشیدن عنوان حرفهای، گذری آهسته بر لیگ باشگاهی از موقعیت آماتور و مدیریت سنتی وجود دارد و تا قدم زدن در میدان حرفهای فاصله زیادی وجود دارد.
با این حال میتوان عنوان داشت که رقابتهای باشگاهی تنها یک رویداد ورزشی صرف نیست. بلکه کارکردها و بروندادهای دیگری را به منصه ظهور درآورده است.
این مسابقات به صحنهی نمایش تبلیغاتی از صنایع، یک زمین بازی سیاسی (برای دولتها، جناحهای سیاسی و نمایندگان مجلس) و به یک طرح تجاری مقلدانه پر هزینه و کم درآمد تبدیل شده است.
در این شرایط، اساسا توجهی به ظرفیتهای اقتصادی و سودآوری لیگهای ورزشی نشده است.
تعیین مقررات داخلی در کنار قوانین حرفهای سازی بینالمللی با وجود تمام تکالیف و سختگیریها تاکنون نتوانسته این لیگها را از انجماد بیرون آورده و به واسطه بالفعل ساختن ظرفیتهای ارزنده آن، مانند سوخت حرکتی عمل نمایند.
به بیان دیگر فقدان راهبر در این لیگها فرصتهای متعددی را سلب و حتی تهدیداتی را به جامعه جوان ایران تحمیل نموده است.
در پی محرومیت، ساختار شکننده و فاقد استاندارد آکادمیهای باشگاهها، بسیاری از استعدادها به مرحله شناسایی و شکوفایی نمیرسند و اساسا لیگهای ورزشی را از مولد سازی دور نگه میدارد.
تربیت ورزشکاران حرفهای و فرآیند آموزش استعدادها تا سطح بین المللی می تواند به رشد اقتصاد باشگاهها و ارزآوری برای کشور کمک کند. به طوری که کشورهای دارای ذخایر و استعدادهای ورزشی با صادرات ورزشکار بازار جدیدی را در میدان صادرات خود باز کردهاند. غفلت از اعتبار برند و جایگاه بین المللی لیگهای ورزشی بیانگر عدم نگاه کلان و بین المللی است که ناآگاهی و چشمپوشی سیاستگذاران اجتماعی و مدیران کلان ورزش کشور را نشان میدهد.
حمایت مالی مجموعههای دولتی از باشگاههای ورزشی نه تنها آنها را خوداتکا و مولد نساخته بلکه توان رقابت و فعالیت بخش خصوصی و غیردولتی را تضعیف ساخته و در مواردی انحرافات و شیوع ویروس فساد اقتصادی را به دنبال داشته است. در اینجا فساد عامل مهمی در تداوم توسعه نیافتگی باشگاهها و لیگهای ورزشی کشور بشمار میآید.
صنایع نفتی و معدنی با تزریق پول به ورزش حرفهای به عنوان صنایع سخاوتمند شناخته شده که در واقع راه ورود و جای سرمایهگذاری بخش خصوصی را گرفته است. نبود ساز و کار شفاف و قوانین انضباط مالی، دلیلی بر یکهتازی باشگاههای دولتی متمول بوده است. بودجههای بدون توجیه باشگاهها و قراردادهای تجملاتی ورزشکاران فاصله طبقاتی لیگهای برتر با دستهجات پایینتر را پدید آورده که اساسا عدالت و تعادل رقابتی لیگها را به چالش کشانده است.
بی عدالتی و نابرابری در بازار نقل و انتقالات که نشات گرفته از ورزش دولتی است، شدیداً بر رقابتهای باشگاهی تاثیر میگذارد. علاوه بر آن موجب هدررفت منابع عمومی و افزایش نارضایتی نیز میشود. عدم برخورداری نظام باشگاهی ورزش از ساز و کاری کارآمد در جذب و استخدام نیروی انسانی خارجی (ورزشکاران و مربیان) در کنار نبود الگوریتیم ارزشگذاری ورزشکاران علاوه بر افت کیفیت مسابقات و هدر رفت بودجه، مانعی برای جلوگیری از ظهور و دیده شدن استعدادهای بومی نیز محسوب میشود.
از سوی دیگر برخورد غیر حرفهای و گهگاه رفتار غیر اخلاقی با ورزشکاران و مربیان خارجی از منظر فرهنگی و اعتبار بین المللی نیز آسیبرسان بوده است و حتی به شکل بلندگویی برای گفتمان ایران هراسی در آمده است. چرا که هر یک از ورزشکاران خارجی فعال در لیگهای ورزشی کشور به مثابه سفیر بینالمللی فرهنگی ایران میتوانند در تبلیغ فرهنگ و تمدن و جغرافیای ایران نقش آفرینی کنند و در مقابل اثرات سویی داشته باشند.
در نگاه اجمالی و کلی میتوان گفت ورزش در حوزه باشگاهی ایران فاقد یک جامعه معرفتی epistemic community است. به بیانی دیگر گفتمان نخبگانی و شبکهای منسجم از نمایندگان باشگاهها در کنار متخصصانی که از دانش و تجارب خود برای حل مسائل و چالشها و نیز اجرای برنامههای سازنده استفاده کنند، وجود ندارد.
به تبعیت از ۴ دهه وقت کشی اقتصادی در کشور، عدم رشد و توسعه ورزش حرفه ای و روند کند تجاری شدن آن نباید خیلی دور از ذهن باشد.
در واقع امروز ما بهای نادیده گرفتن علم و آینده نگری دیروز را میپردازیم.از این رو مسئولان وقت ورزش را میتوان کارشناسِ برجستهی اتلاف وقت نامید! بر پایه آنچه گفته شد محصولات و خروجی لیگهای ورزشی کشور کیفیت نازلی دارد و از این نخل برهنه نمیتوان سایبان وسیعی طلب کرد.
بنابراین ورزش کشور نیازمند نواندیشی است چرا که جامعه کهنهاندیش تن به بیداری و هوشیاری نمیدهد. با توجه به شتاب فزاینده کشورهای رقیب و تصویب قوانین داخلی اخیر مبنی بر عدم اجازه دولت در حمایت مالی و هزینهکرد در ورزش حرفهای در کنار انسداد منابع درآمدی باشگاهها، در آیندهای نزدیک مصائب و مشکلات بزرگی پیش روی باشگاههای ورزش حرفهای قرار خواهد گرفت.
با وجود شرایط پیش رو، تا آب به طبقات بالای این کشتی نرسیده، باید به واسطه کوششهای عالمانه چارهای اندیشید و به فوریت مسیر حرفهایسازی باشگاهها و لیگهای ورزشی را مین روبی و هموارسازی نمود.
دکتر مجید خاتونی
مدیر انجمن جامعه و ورزش و فرهنگ ایران