خطای ورزشکاران بزرگ بود و باید به آن رسیدگی شود، اما این نباید قصور ما را پنهان کند و دامن خود را از آنچه روی داد پاک کنیم. داستایفسکی می گفت یا همه ما مقصریم یا همه ما بی گناهیم.
چرا گمان می کنیم در این حادثه و آنچه که اتفاق افتاده ما بی تقصیریم؟ چرا از وحشت تقصیر خود سعی می کنیم گناهکار و بی گناه را به پای میز محاکمه بکشیم؟ باور کنید با این شیوه به هیچ جا نمی رسیم و فقط اندکی مشکل را به تاخیر می اندازیم. حالا مجلس می خواهد گریبان وزیر را بگیرد و یکی نیست بگوید آقایان تا حالا کجا بودید؟ کی به درد اصلی ورزش و ورزشکار توجه کرده اید؟ غیر از آن است که هر گاه نظری به ورزش داشته اید یا برای حوزه انتخابیه خود امکانات خواسته اید یا خواهان عزل و نصب مدیران شده اید؟ اصلا متوجه شدید در همین مسابقات دختر تحصیلکرده ورزش ریحانه مبینی که دندانپزشک است برای کشور افتخار آفرید و نخستین مدال آسیایی ما را کسب کرد؟ واکنش شما چه بود؟
صاحب این قلم انتقادهایی به دنیامالی داشته و دارد، اما انصاف دهید تقصیر او در این میان چیست و چند درصد است؟ او نه در انتخاب رئیس فدراسیون نقشی داشته (چراکه قبلا توسط مجمع و در دوره وزیر دیگری انتخاباتش برگزار شده است) نه در انتخاب تیم ملی و نه .... حدادی را مجمع انتخاب کرده است، پس ما که مرتب از دموکراسی دفاع می کنیم و فریاد آزادی سر می دهیم چرا انتظار داریم وزیر او را برکنار کند؟ این بی احترامی به رای مجمع نیست؟ مگر ما در مورد سایر فدراسیون ها اعتراض به دخالت وزیر نمی کنیم پس چرا در این مورد خواهان دخالت او هستیم؟
در این مورد تنها می توان گفت که ایشان در انتخاب مسئولان فرهنگی خود دقت لازم را نداشته اند و افرادی گمارده اند که شناختی از ورزش ندارند و گمان می کنند کل مسئولیت آنها فقط برگزاری مراسم است و نه رفتن به فدراسیون ها و نشستن با ورزشکاران. می گویند چرا صیامی به خاطر اشتباه کوچکتر از این برکنار شد، چرا تیشه گران بدون خطا به خاطر تصویری که دیگری گرفته بود کنار گذاشته شد و چرا حالا حدادی را بر کنار نمی کنند. پرسش من این است که آیا آن برکناری ها درست بود؟ قطعا هر آدم با انصافی می گوید نه . پس چرا ما اصرار بر تکرار اشتباه داریم؟ اگر آن کنار گذاشتن ها خطا بود، نخواهیم که خطا تکرار گردد. یکجایی باید این سنت غلط را متوقف کنیم. از دنیامالی حمایت کنیم و بگذاریم مجمع در این خصوص تصمیم بگیرد.
اما در مورد احسان حدادی او با هر آنچه که می دانید و می دانیم قهرمان المپیکی ماست. اگر در گذشته خطایی کرده باید نهادهای مربوطه تصمیم بگیرند و نهادهای نظارتی بگویند که چرا اصلا تایید صلاحیتش کردند. اما در این مورد خاص، چرا باید حدادی استعفا بدهد؟ مگر این اولین مورد در ورزش جهان است که اتفاق می افتد. آیا در سایر کشورها روسای فدراسیون ها استعفا دادند؟ به عنوان نمونه به همان مربی آمریکایی که به دلیل تعرض به حبس محکوم شد. آیا رئیس فدراسیون ژیمناستیک آمریکا استعفا داد؟ توجه کنیم که این تیم سرپرست و حراست داشته است. می ماند مروت خود احسان حدادی که چه تصمیمی بگیرد و انصاف مجمع که چه برخوردی کند. این بار را از روی دوش وزارت ورزش بردارید.
بر این باورم که باید از حقوق ترمیمی به جای حقوق تنبیهی استفاده کنیم. البته نه آنکه تنبیه را کنار بگذاریم بلکه اصل را بر ترمیم بگذاریم. هنر آن نیست که کسی را به خاطر یک اشتباه از هستی ساقط کنیم بلکه هنر آن است که از یک خطاکار انسانی بسازیم درستکار تا به دیگر قهرمانان ما اصول مراقبت از خود و اینکه چگونه یک خطای کوچک ممکن است برای همیشه با آینده او بازی کند را یاد دهد.
اینها همه فرزندان ما هستند اما فرزندانی خطاکار. هیچ پدر و مادری در خانه خود را به روی فرزند خطاکار هر چه قدر هم اشتباه او بزرگ باشد، نمی بندد. او را به خانه راه داده و کمک برای اصلاح او می کند. و مهم تر از آن اندیشه می کند که چقدر او در این خطا مقصر بوده و نقش بزرگتری را خوب انجام داده است. بیاندیشیم که هر کدام از ما در این حادثه چقدر تقصیر داریم. در نوبت بعدی به بخش دیگری خواهیم پرداخت.
به قلم غلامحسین شعبانی