بی ملاحظه باید اذعان کرد به نظر نمی رسد توانمندی و اشراف برخی از بزرگوارانی که حکم جدید گرفتند یا آنان که جابه جا شدند فراتر از نفرات قبلی باشد. لااقل استنباط اولیه و بررسی پیشینه عملکرد این عزیزان چیزی فراتر از گذشته گان را پیش چشم نمی آورد. از سویی برآیند واکنش عمومی جامعه ورزش نسبت به این انتصابات حکایت از خرسندی آنان ندارد. شاید در این میان بتوان مورد معاونت امور جوانان را مستثنی کرد زیرا با توجه به شناختی که از پیشینه دکتر رحیمی داریم و ضعف عملکرد و بی سروسامانی که از گذشته در این معاونت وجود داشته امید می رود معاون جدید بخش جوانان وزارت ورزش بتواند نسبت به ترمیم گسست های گذشته اقدامات عاجل و قابل قبولی انجام دهد.
واقعیت این است که عرصه ورزش آنقدر چهره تحصیلکرده، باتجربه و شناخته شده دارد که نیازی به انتصاب افراد غیر ورزشی و دور از کوران کار در این حوزه نیست اما گویا هیچکدام از افراد واجد شرایط نتوانستند نظر وزیر ورزش یا مشاورین او را برای حضور در مسند های مدیریت این وزارتخانه جلب کنند. باید بپذیریم دنیا مالی علی رغم آنکه با ورزش بیگانه نیست اما گویی حضور طولانی مدت در عرصه سیاست کفه نگاه او را در این بخش سنگین تر کرده است. درست به همین دلیل انتظارات از کسی که در هر دو عرصه ورزش و سیاست مویی سپید کرده و تجربه اندوخته فراتر از اینها بود.
اهالی ورزش امیدوار بودند اساس انتصابات اخیر وی در درجه اول متوجه جامعه ورزش باشد و اولویت به کسانی داده شود که در عرصه مدیریت ورزش کارنامه روشن و موفقیت آمیزی دارند. هم اکنون بسیاری از چهره های مقبول و با تجربه به هر دلیل ممکن به حاشیه رانده شده یا گوشه انزوا گزیده اند. برخی از این افراد در گذشته امتحان خود را پس داده و مقبول جامعه ورزش هستند بر همین اساس انتظار می رفت وزیر ورزش به جای اینکه افرادی با نمره متوسط را برگزیند کسانی را به خدمت فرا می خواند که بتوانند باری از روی دوش او و ورزش کشور بردارند. کسانی که توان محقق شدن شعار ورزش قوی را در کشور محقق سازند. بعید به نظر می رسد برخی از منصوبین اخیر که طی دوران تصدی خود کارنامه درخشانی از خود ارائه نکرده و اقدامات مشعشعی نداشتند بتوانند در این دوره از مسئولیت اوضاع ورزش را متحول کنند.
دنیا مالی هنوز در خصوص معاونت توسعه قهرمانی حکمی صادر نکرده است. معاونتی که نقش نخست را در اجرا و عمل دارد و به عبارتی تمشیت امور ورزش قهرمانی به عهده او گذاشته می شود. اگر قرار است در این معاونت حساس نیز فردی نه چندان شناخته شده و توانمند حکم بگیرد در آن صورت باید بر روی انتظار تحول وعده داده شده و توقعات جامعه ورزش خاک پاشید و آرزوی پیشرفت و شکوفایی را به طاق نسیان سپرد.
صورت دیگر این انتصابات نادیده گرفته شدن وفاق مورد انتظاری است که طی آن می شد نوعی همگرایی، اتحاد و همدلی بین خانواده ورزش، طرفداران بی شمار آن و افکار عمومی خصوصا بخش خاکستری جامعه ایجاد کرد. جامعه ای که بیش از هر زمانی نیازمند وفاق و اتحاد است تا در مسیر پر تلاطم امروز به سهولت ره بسپارد.
به قلم محمدرضا کاظمی