هرچند یکبار خبر میرسد که دستگاه قضا رأی به ابطال انتخابات یک فدراسیون داد. این شده است حکایت تکراری ورزش ما. افراد از استانهای مختلف گرد هم میآیند هزینه مالی و زمانی و ... میشود، انتخابات را برگزار و یک نفر هم بهعنوان رئیس برگزیده میشود. فرد منتخب هنوز جابجا نشده و برنامههای خود را پیاده نکرده خبر میرسد که یکی از کاندیداها شکایت کرده و حکم ابطال انتخابات را گرفته است. حالا مجدداً فدراسیون دچار سردرگمی شده و باید چند ماه در خوفورجا به سر برد. راستی چه کسی مسئول این بلایی است که بر سر ورزش ما میآید؟ آیا بعد از بیش از دو دهه که از انتخابی شدن فدراسیونها میگذرد، هنوز توانایی برگزاری انتخابات سالم و بدون نقص را نداریم؟ آیا هنوز قوانین انتخابات را نمیدانیم؟ وقتی تشکیلات ورزش ما از حل مسئلهای به این سادگی ناتوان است چگونه میخواهد مسائل مهم ورزش کشور در ابعاد داخلی و خارجی را حل کند؟ ثمره این ندانمکاریها را هر روز در ورزش شاهدیم.
اما مسئله اصلی این است که اگر در انتخابات تخلفی رویداده که منجر به ابطال آن شده چرا با فرد یا افراد متخلف برخورد نمیشود تا عبرتی باشد برای سایرین که اینگونه زمان پرارزش ورزش کشور را تلف نکنند؟ آخر اینکه نمیشود یک نفر بیاید انتخاباتی برگزار کند که بعداً باطل شود وهیچکس هم نگوید بالای چشم او ابروست. اگر آن فرد قوانین و مقررات را میشناخته و علیرغم آگاهی بر آنها انتخابات را برگزار کرده باید با او برخورد شود تا دیگر شاهد این حوادث نباشیم. از طرفی اگر هم این فرد از قوانین آگاهی نداشته آنگاه باید مدیر بالادستی پاسخگو باشد که چرا چنین کسی را برای برگزاری مجمع برگزیده است. اما متأسفانه کمتر شاهد برخورد با متخلفین در ورزش بودهایم.
حتی یک نمونه سراغ نداریم که فردی را به خاطر برگزار کردن انتخاباتی که بعداً باطلشده توبیخ کنند یا حتی توضیحی بخواهند. این فقط یک نمونه از حاشیه امنیتی است که متخلفان در ورزش دارند. از این نمونهها میتوان بسیار گفت که مصداق پرسروصدای آن قرارداد ویلموتس بود که هیچگاه روشن نشد چه کسی مقصر است و با مقصران چه برخوردی شد تا به همین راحتی آن پول سنگین از کف ورزش کشور برود. بههرحال تا روابط بر ضوابط جایگزین است وضعیت ما همین است و باید هرروز در انتظار تخلفی دیگر باشیم.
غلامحسین شعبانی