به نظر می رسد این عادت ناپسند تکریم شبیه به تعظیم که بطور ناخوشایند در برخی ادارات و موسسات شکل گرفته به عرصه ورزش نیز سرایت کرده است. گویا در این شیوه رفتار و منش که مدتی است شدت بیشتری یافته اظهار ارادت دیر هنگام به معنی مخالفت یا بی میلی نسبت به مدیریت جدید تعبیر می شود. تحت چنین شرایطی به نظر می رسد شایسته سالاری و نحوه عملکرد فدراسیون ها و مدیران ورزش جای خود را به میزان ارادت آنها سپرده و ناکامان و مدیران ضعیف سعی دارند به جای تلاش در اداره موفقیت آمیز مجموعه تحت نظر خود راه میان بر و آسانتری را انتخاب کنند.
پیشاپیش و قبل از حضور دنیا مالی در ساختمان سئول طی نوشتاری آفت ها و مشکلات کنونی ورزش و چالش هایی که وزیر جدید باید نسبت به آنها هشیار باشد را بر شمرده بودیم. باردیگر براین نکته پای می فشاریم که لازم است عملکرد فدراسیون هایی که طی چند سال مدیریت اقدام قابل تامل و درخوری نداشته اند مورد بازنگری قرار گیرد. ضرورت دارد به مسیولین فدراسیون های مدال آور نیز یادآوری شود آنچه کرده اند در راستای انجام وظیفه بوده و امتیازی برای تفاخر و خودبرتربینی آنان ایجاد نمی کند. رییس فدراسیونی که بلافاصله پس از بازگشت از پاریس مغرور از مدال های کسب شده با اظهارات غیر ضروری موجب دلخوری و واکنش قشر متخصص دیگری را فراهم می کند نه تنها برای رشته تحت مدیریت خود حاشیه می سازد بلکه از خویشتن چهره ای طلبکار و پر مدعا نزد جامعه ترسیم می کند. وی چرا باید در حوزه غیر تخصصی خود اظهاراتی داشته باشد که با پاسخ تند متخصص آن حوزه مواجه شود؟
رییس دیگر فدراسیون که ورزشکاران آن در المپیک پاریس نتیجه خوبی ا کسب کردند در اظهاراتی غیر ضروری از بازگشت فلان ورزشکار خارج نشین سخن به میان آورد اما بلافاصله با پاسخ تند و تکذیب ورزشکار مورد نظر مواجه می شود!
این نکات ذکر شد تا گفته باشیم فضای حاکم بر ورزش کشور خصوصا فدراسیون های ورزشی فضای متعارف و معمول نیست. در این فضا گویا عمل به وظیفه و موفقیت مقطعی برخی روسای فدراسیون ها در میادین ورزش موهبتی است الهی تا آنان احساس خودبرتربینی داشته باشند. در سوی دیگر روسای فدراسیون های ناکام ضمن تلاش برای توجیه ناکامی ها خود رقابت سرسختانه ای را برای تقرب به وزیر ورزش از خود نشان می دهند. این شیوه مذموم گاهی تا وادی مربیان و دیگر دست اندرکاران فنی و غیر فنی هم کشیده شده و آنان برای ماندن یا انتفاع به شیوه های مختلف متوصل می شوند. به خاطر فعالیت در لیگ از پایان قرارداد با فدراسیون سخن می گویند یا حتی در مواقعی برای رسیدن به هدف شعائر مذهبی را دستاویز قرار می دهند. بی گمان چنین روند نامطلوب و غیر معمول در گستره ورزش که اساس آن بر پایه سالم سازی روح و جسم جامعه بنا نهاده شده نقض غرض آشکار است. چه بسا یکی از مسیر های پرسنگلاخ اداره وزارتخانه ای با چنین هارمونی ناساز، نحوه تعامل با روسای فدراسیون هایی خواهد بود که شناخت عمل و اقدام آنان به راحتی ممکن نیست. افرادی که برخی از آنان علی رغم ایستایی و بعضا پسرفت رشته تحت نظر خود به لطایف و ظرایف فراوان سعی در ماندن دارند.
چنین است که وزیر جدید ورزش و جوانان باید بسیار دقت کند تا در دام ترفندهای جورواجور و افراد رنگارنگی که خود را به وی نزدیک خواهند کرد نیفتد. افرادی که خود را طلبکار ورزش می دانند و به جای پاسخگو بودن به واسطه اقدامات و عملکرد پرحاشیه اختیاراتی فراتر طلب می کنند.
به قلم محمدرضا کاظمی