تقریبا در تمامی جنبهها و بخشهای ورزش، اشکالات اساسی و ضعفهای بنیادین وجود دارد.
اصلاح اندیشه حکمرانی و تغییر نگاه دولت به ورزش، از یک نهاد ثانویه به یک نهاد مهم و اثربخش اجتماعی باید در اولویت امور و برنامهها باشد.
چانه ورزش باید به اندازه کارکردهایش بزرگ گرفته شود و سهم خود را از حوزههای سلامت، آموزش، اقتصاد، امنیت و فرهنگ بگیرد.
رضایت جامعه ورزش از دولت پزشکیان، با اعجاز اعتماد و اکسیر مشارکت حاصل میشود.
کنار زدن حصارهای دور قدرت برای ورود نیروهای جوانِ توانمند و مشاوران باتجربه علاوه بر حل مسائل، تحولاتی را به همراه دارد.
تغییر نگاه و مشارکت پذیری دولت، با خود برنامهمحوری، تخصصگرایی و شایستهگزینی را به دنبال خواهد داشت و استقلال ساختار و استحکام مدیریت ورزش را تقویت میکند.
توجه و شناخت کارکردهای جامعهساز ورزش باید در ستاد فرماندهی (شورای عالی ورزش) و دستگاههای اجرایی (وزارتخانهها و سازمانهای تابعه) دولت نهادینه شود، تا منجر به نگاه اکوسیستمی به ورزش شود.
با این رویکرد، ورزش تنها در وزارت ورزش و جوانان خلاصه نمیشود و به صورت شبکهای دیده و مدیریت میشود.
اعمال حکمرانی مشارکتی نه تنها منجر به چابکی و کارآمدی دولت میشود، بلکه بخش خصوصی و تشکلهای ورزشی از قدرت اثرگذاری و نقش آفرینی قابل توجهی برخوردار میشوند.
دولت باید متمرکز و متعهد به وظایف ذاتی و نقشهای اصلی خود در قبال ورزش شود و در توزیع عادلانه و امکانات قابل دسترس به اقشار مختلف جامعه خدمترسانی کند.
با حمایت کافی و بدون مداخلهگری، حوزه قهرمانی را به فدراسیونها و حوزه حرفهای را به باشگاهها یعنی متولیان اصلی آنها واگذار کند.
تعامل با مجلس برای تصویب لوایح و طرحهای کلان و حمایت از برنامههای توسعه محور، از مهمترین ماموریتهای دولت در ۴ سال پیش روست، که میتواند جز خدمات ماندگار آن محسوب شود.
به قلم مجید خاتونی