روند افول ورزش کشور در هفته های اخیر و با حضور برخی اتفاقات در فوتبال کشور به اوج خود رسیده است. حضور برخی از افراد در تمرین تیم استقلال و درگیری با هواداران و چاقو کشی برای ویسی در صنعت نفت آبادان تنها گوشهای از این ماجرا است.
شاید حق با محمد دادکان باشد که می گفت: « در همه جای دنیا از فوتبال به عنوان سرگرمی یاد می شود اما در کشور ما از فوتبال به عنوان سرگرم کنندگی بهره برداری می کنند تا نگاه ها به جایی دیگر معطوف شود».
حضور برخی از افراد در تمرین تیم استقلال و گفتگو اولیه با مدیران این باشگاه و در ادامه درگیری با هوادارانی که علیه مدیرعامل شعار می دادند را می توان یکی از زشت ترین صحنه های ورزش کشور در سال های اخیر دانست. اتفاقی که در باشگاه صنعت و نفت و با چاقوکشی برای سرمربی ان تیم تکرار شد. موضوعی که می بایست ریشه یابی شود که چگونه پای این افراد به ورزش کشور باز می شود و مدیران کشورمان چه ارتباطی با این افراد دارند.
شاید نزدیک ترین دلیل حضور این افراد را، افول درک مدیران ورزشی دانست. مدیران کوچکی که در راس امور قرار می گیرند و برای اینکه ضعف های خود را بپوشانند ، افراد کوچکتر از خود را برای سمت های مهم در نظر می گیرند. همین ضعف مدیریتی به دیگر بخش ها نیز تسری پیدا می کند و آنچه را که امروز شاهد آن هستیم رخ می دهد.
به عنوان مثال مازیار ناظمی کوچکترین اقدامات روزانه فدراسیون اتومبیلیرانی را در بوق و کرنا می کند اما وقتی آن حواشی رخ می دهد بهترین کار را در سکوت می بیند و خودخواسته به سکوت خبری فرو می رود تا آن حوادث فراموش شود. از آن سو هم مدیران وزارت ورزش برای کمتر از این رئیس فدراسیون دو و میدانی را مجبور به استعفا می کنند اما در مورد مازیار ناظمی سکوت می کنند. چه داستان ها و ارتباطاتی پشت پرده است؟ چرا معاون فرهنگی هیچ واکنشی نشان نداد آیا تمام قدرت و هنر آقایان در این است که فقط گریبان ورزشکاران را بگیرند.؟
یا داورزنی به جای بیان توضیحات در خصوص لیست نفراتی که برای ویزا آمریکا اقدام کرده است، دست به تهدید و شکایت می زند. از داورزنی که سال ها در ورزش کشور حضور داشته انتظار می رود که پاسخگوی برنامه و کارهای فدراسیون والیبال باشد و دلایل منطقی اعزام افراد را ذکر کند نه اینکه شکایت و فرار رو به جلو را مد نظر قرار دهد.
شاید این نوع مواجهه روسای فدراسیون ها با اشتباهاتشان ناشی از مدیران بالا دستی باشد. برخی از این مدیران چون خود را از متولیان وزارت ورزش و جوانان بالاتر می بینند، پاسخگو کارهایشان نیستند، اگر می خواهید نمونه بالاتر این موارد را مشاهده کنید، ادبیات علیرضا دبیر در خصوص وزارت ورزش و جوانان و شخص وزیر را دنبال کنید. به نظر می رسد ورزش کشور بیشتر از یک خانه تکانی به یک بازسازی اساسی احتیاج دارد که لازمه آن نگاه ویژه تری به انتخاب مدیرانی است که به این عرصه می آیند.
حسین محمدی