صرفنظر از دلایل تعطیلی موقت فعالیت بانوان در رشته بدنسازی نکته اصلی حاشیه های فراوانی است که طی ماههای گذشته گریبان این ورزش را گرفته و به نظر می رسد مشکلات فدراسیون مذکور به این زودی ها مرتفع نخواهد شد. اعلام محرومیت یک ساله دو ورزشکار اعزامی به اسپانیا به سبب درگیری و زدوخورد در خارج از کشور، و مشکلاتی که منجر به صدور موارد دهگانه سو مدیریت و برگزاری مجمع فوق العاده شد موضوعی نیست که به سهولت و در کوتاه مدت قابل رفع و رجوع باشد. نصیرزاده اگرچه توانست باردیگر از اعضای مجمع رای اعتماد بگیرد اما تردیدی نیست که مسئولین ورزش از عملکرد چند ماهه وی در راس فدراسیون بدنسازی رضایت ندارند و همین امر می تواند ادامه فعالیت وی در مجموعه یادشده را با مشکلاتی مواجه سازد.
واقعیت این است که برخی چهره های جوان بیش از اندازه و توان خود برای در دست گرفتن مناصب مختلف دوندگی و تلاش می کنند حال آنکه تعدد مسئولیت برای فردی که لازم است اهتمام و جدیت خود را معطوف به یک بخش کند جز دردسر و مشکلات ارمغان دیگری به همراه نخواهد آورد. امروزه فدراسیون های ورزشی ما نیازمند مدیران توانمند و با تجربه اند تا با اتخاذ بهترین شیوه مدیریت امور جاری را پی گیری و وظایف خود را به نحو مطلوب به انجام برسانند. اگر قرار باشد یک نفر چند مسئولیت مهم و حساس را بر عهده داشته باشد، فرجام کار همان خواهد بود که در فدراسیون بدنسازی مشاهده کردیم. شاید بهتر بود در اساسنامه جدید فدراسیون ها این بند مهم گنجانده شده و بر آن تاکید می شد که روسای فدراسیون ها غیر از مدیریت مجموعه تحت مسئولیت خود، امکان مدیریت همزمان در ادارات و موسسات دیگر را نداشته باشند. به عبارت دیگر همانطور که بازنشسته ها و بازخرید شده ها امکان کسب کرسی ریاست فدراسیون ها را ندارند، متقابلا روسای فدراسیون ها نیز حق مسئولیت های همزمان را نداشته باشند. همین الان تعدادی از روسای فدراسیون ها همزمان در مناصب دیگر مدیریتی نیز حضور دارند.بی گمان، تعدد مشاغل، فرصت پرداختن به مسئولیت مهمی چون اداره فدراسیون را از آنها گرفته است. به عنوان مثال اگر نصیرزاده همزمان با ریاست فدراسیون بدنسازی مسئولیت سازمان لیگ فدراسیون کشتی، تربیت بدنی دانشگاه پیام نور و مسئولیت های احتمالی دیگر را نداشت، شاهد درهم ریختگی و بی سرو سامانی در فدراسیون مربوطه نبودیم. روی سخن تنها با نصیرزاده نیست بلکه خطاب ما به کسانی است که به هر دلیل ممکن سکان هدایت فدراسیونی را در دست گرفته و علی رغم حاشیه پردازی ها و ضعف مدیریت در حوزه کاری، جای اینکه اثری به یادگار گذاشته و در خدمت کل جامعه آن ورزش باشند صرفا به همراه کردن اعضای مجمع با خود بسنده کرده و نسبت به بقیه خانواده رشته تحت مدیریت خود بی توجهی می کنند. در این شیوه فعالیت از آنجایی که اعضای مجمع تصمیم گیرنده اصلی هستند در نتیجه ممکن است تذکرات مسئولین ورزش، رسانه ها و بخش اعظم جامعه دخیل راه به جایی نبرد. یکی از مشکلات دستگاه ورزش با مجموعه های پایین دستی عدم تحقق وعده ها از سوی روسای فدراسیون هاست. وقتی رای اکثریت اعضای مجمع گرفته شده و کار از کار گذشته، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک چاره ای ندارند جز اینکه چند سال صبر کنند تا دوره ۴ ساله تمام شود و فرد دیگری ریاست فدراسیون را بر عهده بگیرد.
به قلم محمدرضا کاظمی