خصیصه افراط و تفریطی قابل نکوهش در اغلب امور زندگی افراد جامعه ما جریان دارد. خصوصا شدت و نوسان چنین شیوه نگاه در ورزش فراتر از حد تصور می نماید. وقتی عنوانداران و قهرمانان مدال آور را تا حد افراط تقدیس می کنیم در واقع آنها را تا جایی از اوج آسمان می کشانیم که بعدها جرات پایین آوردنشان را نداشته باشیم. به کارگیری القاب دهان پرکن و حماسی در کنار نام ورزشکار بدون در نظر گرفتن ظرفیت و گنجایش مخاطب جوان، جز اینکه او را در مسیر خودخواهی و غرور کاذب رهنمون شود بهره دیگری نخواهد داشت. قهرمانی که طی دوران ورزش، تنها بر نحوه تمرین، مسابقه، اردو و موارد مشابه دیگر تمرکز داشته نتواند زیر کوهی از واژگان پر از تعریف و تمجید استوار بایستد. جوانی که در هیچ مقطع فرصت پرداختن به امور فرهنگی و تزکیه را نداشته و مربیان وی نیز امکان انتقال چنین تجربیاتی را به وی پیدا نکرده اند چگونه می تواند خویشتندار و صبور باشد؟ الگوهای امروز ورزشکاران نیز فضیلت چندانی به وی نمی آموزند در نتیجه قهرمانان برای کسب شهرت و محبوبیت، راه ثروت اندوزی و کسب مال را بر می گزینند. مسیری که البته بسیار آسان تر از طی طریق در مسیر پهلوانی و فتوت به نظر می رسد.
در چنین شرایطی اگر ورزشکاران هنگام مسابقه به جان هم افتادند نباید شک کرد. اگر خدای نکرده دوپینگ و تبانی را برای رسیدن به موفقیت برگزیدند جای تعجب ندارد. شاید لازم باشد حق را به فلان سرپرست تیم کشتی داد که بگوید چاره ای نداشتیم جز اینکه با این قهرمان جهان قطع همکاری کنیم.
همین دیروز بود که رسانه ها مدام از زیرگیری های بی نقص و دلاوری های این ورزشکار صفحات را سیاه و از وی اسطوره ای بی بدیل ساختند. اسطوره ای که سرپرست یکی از تیم های شرکت کننده در لیگ در مورد او گفته: کشتی ورزش پهلوانی است و باید اخلاق مداری سرلوحه باشد اگر قرار باشد در ورزش اصول و رفتار حرفهای را رعایت نکنیم و از چارچوبها خارج شویم نه تنها به ورزشکار کمک نکرده ایم بلکه آینده ورزش اول کشور را نیز به بحران کشانده ایم.
کشتی گیری که با ما قرارداد داشته به دلیل عدم همکاری از ابتدای مسابقات، نارضایتی مربیان از وی و اعلام عدم حضورش در دیدارهای مرحله نیمه نهایی لیگ، برابر با قرار داد منعقد شده از لیست تیم خارج و باشگاه، استرداد وجه پرداختی را خواهان شد.
در این نوشتار روی سخن ما با یک فرد و یک ورزشکار نیست بلکه از یک سو بر سر افراط و تفریط جامعه حرف داریم و در سوی دیگر نسبت به ضعف فرهنگی که بر همین جامعه و از آن جمله عرصه ورزش سایه انداخته گله مندیم. فقط هم کشتی نیست که با چنین مشکلاتی دست به گریبان است، اوضاع در رشته های دیگر به مراتب بدتر است اما از کشتی شاهد مثال آوردیم چون این رشته و قهرمانان آن، مدعی اصلی پهلوانی هستند اما این پهلوانی باید نمود داشته باشد و نمونه های عینی آن را در عصر حاضر مشاهده کنیم. تامل انگیز است که در این وادی جد و جهدی را که قهرمانان برای کسب جوایز، پاداش و هر نوع دریافتی دیگر از خود نشان می دهند به مراتب بیشتر از تلاشی است که برای امور عام المنفعه، حضور در مراسم خیریه، دستگیری از افتادگان و رفع مشکلات مردم می کنند . بی پرده باید گفت اغلب آنان حتی یکبار لذت نشاندن لبخند بر لب های کودکان کار را امتحان نکرده اند.
ما رسانه ها هم مقصریم چون جای آنکه پس از هر قهرمانی و موفقیت ورزشکاران، آنان را به فروتنی، جوانمردی و مهربانی تشویق و ترغیب کنیم سعی کردیم از قهرمان چهره ای حماسی و اسطوره ای ترسیم و او را همنشین ستاره ها سازیم. مسئولین ورزش و فدراسیون ها مقصرند چون نتونسته اند فرهنگ جوانمردی و منش عیاری و پهلوانی را در میان جامعه ورزش به درستی منتشر کنند. رییس فدراسیونی که ادبیات سخن گفتن و سلوک در قاموس وی قدر و قیمتی نداشته باشد چگونه می توان از ورزشکار انتظار داشت در مسیر پهلوانی گام بردارد؟
این مختصر را گفتیم تا دوستان به هوش باشند در مدح و منقبت قهرمانان و در رثای موفقیت ایشان راه افراط نپیمایند. باور کنید پایین آوردن برخی ورزشکاران از قله غرور و افتخار چنان دشوار شده که به هیچ وسیله ای نمی توان این پیرایه های کاذب را از ایشان دور کرد.