اکنون وی به عنوان سرمربی تیم ملی کشتی آزاد انتخاب شده است. انصافا دبیر خیلی حق رفافت را به جا آورده که به درستکار حکم سرمربیگری داده چه بسا همین امر حاشیه های فراوانی برای وی و سرمربی به همراه داشته باشد.
نگاهی به انتخاب های علیرضا دبیر در فدراسیون کشتی گویای این واقعیت است که وی از همان ابتدا در گزینش نیروها، مسیر آزمون و خطا پیموده. تغییرات در بخش های مختلف از جمله روابط عمومی و بین الملل، خزانه دار، انستیتو، لیگ، سرپرستان تیم ها، و حتی بخش های اداری و فنی گویای این دور و تسلسل است. رییس فدراسیون کشتی اما در انتخاب آخر خود نشان داد ممکن است در اعمال نظر و علائق خود تا جایی پیش برود که مصالح تیم ملی و خواست مردم و جامعه کشتی را در نظر نگیرد.
بسیاری تصور می کردند علیرضا دبیر علی رغم مکنونات قلبی، ریسک انتخاب رفیق شفیق خود برای حضور در راس تیم ملی کشتی آزاد بزرگسالان را نمی پذیرد اما معرفی پژمان درستکار ثابت کرد وی برای اعمال نظر خود حاضر به حفظ ظاهر هم نیست. انتظار می رفت برای کشاندن یار گرمابه و گلستان از آمریکا به وطن و گماردن وی در راس تیم ملی بزرگسالان، تدبیری در کار می شد تا انگ رفیق بازی بر سر زبان ها نیفتد اما انتخاب پژمان درستکار این حقیقت را بیش از پیش آشکار کرد که دبیر اهمیت چندانی به خواست و نظر مردم و علاقه مندان ورزش اول نمی دهد. نه به خاطر اینکه درستکار برای کشتی زحمت نکشیده یا فرد شایسته ای برای کمک به این ورزش نیست بلکه به این دلیل که اولا وی سلسله مراتب را در این عرصه طی نکرده و ثانیا سازوکار لازم و منطقی برای گزینش سرمربی در نظر گرفته نشده است.
نمی شود با وجود این همه مربی زحمتکش و لایق وطنی که عمر و جوانی خود را در جهت اعتلای کشتی صرف می کنند فردی را که مدت هاست پی زندگی خود رفته را به کشور باز گردانی و از وی بخواهی کاری را که با تجربه ای چون غلام محمدی از عهده اش برنیامده به انجام برساند.
پژمان درستکار از جمله خوبان با صفای کشتی محسوب می شود اما در عرصه ورزش اول پیش قراول تر از او فراوان داریم که می توانستند مورد توجه واقع شوند. به عنوان مثال در همین مازندران که فعلا جور کشتی کشور را یک تنه می کشد، مربیان فراوانی داریم که پای کار، آزموده و امتحان پس داده اند. امثال درستکار نیز می توانستند پس از طی مدارج، روزی به مقام شامخ سرمربیگر برسند. جایگاهی که در گذشته چهره های شاخصی چون شادروان بلور، صنعتکاران، ابراهیم جوادی، منصور برزگر، برادران خادم،حسن محبی و نامداران دیگر بر آنجا تکیه زدند.
انتخاب سرمربی تیم ملی بزرگسالان رسم و رسومی دارد و باید فرد منتخب از ویژگی های منحصر به فردی چون مقبولیت جامعه کشتی و مردم برخوردار باشد. تیم ملی جایگاهی است که روزگاری در آن دلاورانی چون جهان پهلوان تختی، مهدی زاده، زندی، توفیق، ملاقاسمی، حبیبی، یعقوبی، گیوه چی و بسیاری اسطوره های دیگر مطیع و فرمانبردار سرمربی بودند. اگر واقعا بحث رفیق بازی درمیان نیست چرا از وجود افرادی چون مراد محمدی، مسعود جوکار، اصغر بذری و احسان لشگری، که سال ها کنار تیم ملی بزرگسالان حضور داشتند استفاده نشد، اصلا نظر کدام یک از کارشناسان، کمیته فنی و بزرگان کشتی در مورد انتخاب سرمربی جدید در نظر گرفته شده است؟ بازهم تکرار می کنیم، بحث شخص پژمان درستکار نیست بلکه ما به شیوه و روش انتخاب سرمربی تیم ملی و تصمیم یکسویه فردی ایراد داریم. اگر کمیته فنی وجود داشت و آنها تشخیص می دانند با توجه به فاکتورهای تعیین شده فلان کس واجد شرایط سرمربیگری تیم ملی است، ما هم مطیع نظر آنان می شدیم. حداقل می شد انتخاب سرمربی را به آرای عمومی کارشناسان و چهره های شناخته شده کشتی گذاشت تا رییس فدراسیون، یک نفر از سه نفری را که بالاترین رای را کسب کرده به عنوان سرمربی انتخاب کند. اگر ادعا می کنیم کشتی ورزش اول و ملی کشور است باید تصمیمات در مورد آن نیز ملی گرفته شود. اجازه نداریم هرجا که به نفع مان بود از کشتی به عنوان ورزش ملی یاد کنیم اما هرگاه لازم بود در مورد همین ورزش ملی تصمیم مهم گرفته شود، یک نفره رای صادر کنیم!
مجمع عمومی فدراسیون ها بالاترین مرجع تصمیم گیری در آن مجموعه محسوب می شوند، حداقل می توانستیم در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی نظر آنها را هم استعلام کنیم. کدام عقل سلیمی مربیان استانی را که بیشترین تعداد ورزشکار را در تیم دارند کنار می گذارد و فردی را که اصلا در کوران کار نیست بالای سر آنها قرار می دهد؟ اگر اقداماتی از این دست مهره چینی نادرست نیست، چه نام دیگری می توان بر آن نهاد؟ از بدو انتخاب دبیر به عنوان رییس فدراسیون عده ای تاکید می کردند وی در آینده نه چندان دور رفقای همیشگی خود را وارد خواهد کرد. خیلی ها این شایعات را جدی نمی گرفتند و در دل به آن می خندیدند اما اکنون معلوم شد، حرف هایی که زمانی شوخی تلقی می شد اکنون رنگ واقعیت به خود گرفته و در حال اجراست!
ه نظر می رسد عدم شناخت وظایف از سوی اعضای مجمع و نبود کارشناسان مستقل و منتقد در عرصه کشتی، کار را به جایی رسانده که برای ورزش اول یک کشور، تصمیمات فردی گرفته می شود. دود چنین شیوه تلقی و نگرش در درجه اول به چشم کشتی خواهد رفت و در درجه دوم ممکن است تصمیم گیرنده و فرد منتخب نیز هزینه پیامدهای آن را بپردازند. در هر حال امیدواریم روزی چشم بازنکنیم همه چیز از دست رفته باشد و حسرت روزگاری را بخوریم که کشتی ایران قدرت اول دنیا بود.
محمدرضا کاظمی