در چنین شرایطی وقتی دوربین تلویزیونی و خبرنگار مربوطه از سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی دلیل پرداخت مبلغی به هرکدام از فرنگی کاران را جویا شد، محمدبنا با همان صراحت لهجه همیشگی در حالیکه لبخند بر لب داشت تاکید کرد: چون کسی به اردو نیامد و فرنگی کاران را تشویق نکرد، در نتیجه خود من این کار را کردم. وی البته در پاسخ این پرسش که آیا مبلغ اهدایی را از رییس فدراسیون دریافت کرده سعی کرد با کلی گویی به نوعی از بیان حقیقت طفره برود.در اصل موضوع تفاوتی نیست که مبلغ اندک اهدایی از کجا رسیده بلکه مهم، حقیقت غیر قابل انکاری است که نمی توان آن را کتمان کرد. پاسخ سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی شاید به ظاهر در قالب طنز و شوخی بیان شده باشد اما واقعیت قابل تاملی پشت آن نهفته است که قدری گزنده می نماید.
وعده پرداخت ۱۴۰ سکه به دریافت کنندگان مدال و حمایت های قبل از اعزام حامی مالی فدراسیون گذشته کجا و اوضاع فعلی کجا؟ رسیدگی و پشتیبانی های دوران قبل از آن یعنی زمان ریاست یردانی خرم چگونه بود و اکنون در چه شرایطی قرار داریم؟ البته در شرایط حاضر قصد کالبدشکافی دوران گذشته و نمک به زخم پاشیدن نیست بلکه ذکر مثال است برای ترغیب حضور حامیان کشتی در میان قهرمانان اعزامی به المپیک.
امیدواریم ملی پوشان کشتی آزاد و فرنگی با اراده پولادین و عزم راسخی که دارند از کم لطفی ها رنجیده خاطر و بی انگیزه نشوند. آنان باید بدانند دست حمایت یک ملت پشتشان و دعای خیر بزرگ و کوچک بدرقه راهشان خواهد بود. مردم ایران چون گذشته، چشم به عملکرد جماعت گوش شکسته دوخته و امید دارند قهرمانان این ورزش بتوانند برای ایران و ایرانی کسب افتخار کنند.
دشوار است در شرایط سخت کرونا و قرنطینه کامل اردونشینان کشتی، حامیان مالی و عاشقان این ورزش که همواره یار و یاور کشتی بوده اند قهرمانان ملی خود را تنها بگذارند. هنوز فرصت لازم برای دلجویی و حمایت از ملی پوشان وجود دارد. بی گمان طی روزهای آینده خبرهای دلگرم کننده بیشتری به گوش خواهد رسید.
طنز محمدبنا عبرت آموز و بیان حقیقتی است در قالب کنایه، خطاب به کسانی که باید در شرایط حساس کنونی نزد قهرمانان کشتی ایجاد انگیزه کنند. او سال های طولانی در کنار کشتی گیران حضور داشته و بخوبی احساس ملی پوشان را در روزها آخر قبل از اعزام میداند. به همین دلیل وظیفه خود می داند هر طور شده دل شاگردان را ولو با پرداخت مبلغی از حساب شخصی شاد کند. شاگردانی که قرار است بزودی دل یک ملت را با هنرنمایی در یک میدان بزرگ به نام المپیک شاد کنند.