به گزارش منهای فوتبال، زينب كبري موسوي، قهرمان یخنوردیايران است كه نه تنها در آسیا بلکه در جهان هم درخشیده و توانسته لقب اولین دختر ایرانی که تا فینال مسابقات جهانی پیش رفته را از آن خود کند. او در چنین شرایطی به دليل آنچه كارشكنيهاي فدراسيون در پروسه اعزام و برخوردهاي نابرابر ميداند، از حضور در تيم ملي انصراف داد. حالا براي دختريخي ايران كه خودش را در حد قهرماني جهان ميبيند سوال است كه چرا همه مسائل را بايد خودش يك تنه حل میکرد و چرا تا به این اندازه مورد بیتوجهی قرار گرفته است. با این قهرمان یخ نوردی ایران که بعد از خداحافظی هم از سوی فدراسیون مورد بیمهری قرار گرفت صحبت کردیم که در زیر میخوانید.
بعد از خداحافظی واکنش فدراسیون چه بود؟ با شما برای حل مشکلات و بازگشت به تیم ملی صحبتی نشد ؟
با توجه به آن همه سالی که تلاش کردم تا در آسیا و جهان جایگاه خوبی به دست بیاورم توقع داشتم حداقل از فدراسیون تماس بگیرند، جلسهای بگذارند و رودررو صحبت کنیم تا از علت خداحافظی من باخبر شوند اما متأسفانه فدراسیون برعکس عمل کرد و نه تنها تماسی گرفته نشد بلکه مرا به کمیته انضباطی هم فرا خواندند. البته در ابتدا قرار بود به عنوان شاهد در جلسه حاضر باشم اما در آخر من را محکوم کردند. بدون اینکه بدانم، حکمی برایم صادر کردند تا خداحافظیام را با کمیته انضباطی ادغام کرده باشند. جالب بود در موضوعاتی که اصلا ارتباطی به من نداشت من را وارد کرده بودند و جالبتر آنجا بود برای ورزشکارانی که مقصر بودند نصف محرومیت من را در نظر گرفتند! واقعا اگر صحبتهایی که در آن جلسه کمیته انضباطی رد و بدل شد پخش شود همه متوجه میشوند که حق و منطق با من بود اما متاسفانه جور دیگری برایم رقم زدند.
*در پروندهسازی به حریم خصوصی زندگیام هم رحم نکردند
مگر چه مشکلی پیش آمده بود؟ کمیته انضباطی برای چه تشکیل شد؟
فدراسیون برای سرکوب کردن انتقاداتی که به حق بود شروع کرد به پروندهسازی علیه من و حتی به حریم خصوصی زندگیام هم رحم نکردند. ورزشکاران در دوره ریاست رضا زارعی در مسابقات جهانی شرکت کردند و ایشان به رسانهها اعلام کرد که ما بیخبر بودیم! حالا چطور رئیس فدراسیونی که از حضور ورزشکاران در مسابقات جهانی بیخبر است از زندگی شخصی من باخبر میشود؟ آیا زمان آن نرسیده که مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک با عینک ریزبینانهای عملکرد فدراسیون کوهنوردی را رصد کنند؟
*ورزشکاران را به جان هم انداختند تا خودشان راه گریزی داشته باشند
یعنی کمیته انضباطی ربطی به انتقادات شما هم داشت؟
سال گذشته به دلیل اتفاقاتی که برای تیم یخنوردی افتاد من از فدراسیون انتقاد کردم و آنها هم هیچ وقت فکر نمیکردند یکی از پیشکسوتان بخواهد انتقاد کند. در این بین هم مسئولان فدراسیون با اطلاعات نادرستی که میدادند باعث شدند بین ورزشکاران اختلاف به وجود آید و در واقع ورزشکاران را به جان هم انداختند تا خودشان راه گریزی داشته باشند. شنیدم تمام این اتفاقات را وصل کردند به اینکه چون من در مسابقات آسیایی کرهجنوبی عضو تیم ملی نبودم باعث شده که از فدراسیون انتقاد کنم اما این اصلا درست نیست.
*ناجوانمردانه و با چشمپوشی از مقامهایم در عرصه جهانی از تیم ملی حذفم کردند
دلیل حذف شما از تیم ملی چه بود؟
ببینید طراحی مسابقات قهرمان کشوری ضعیف بود و حتی برگزارکنندگان مسابقات هم متوجه ضعف طراحی شده بودند. با وجود اختلاف سطحی که من با بقیه رقبایم داشتم طوری طراحی کرده بودند تا دست من از مدال کوتاه بماند! بعد از آن هم ناجوانمردانه و با چشمپوشی از مقامهایی که من در عرصه جهانی داشتم از تیم ملی حذفم کردند من اصلا معترض نشدم چون قهرمانی آسیا را داشتم و برایم قهرمانی جهان مهم بود. ایمان داشتم که با حضور در مسابقات جهانی بعد به همگان ثابت میکنم که یک دختر ایرانی با محدودیت و بدون امکانات میتواند روی سکوی جهانی بایستد. منتهی اجازه شرکت در مسابقات جهانی را از من گرفتند. سختترین قسمت این قضیه آنجا بود که من برای مسابقات جهانی خودم زحمت کشیده و هزینه کرده بودم اما مسابقات جهانی را بخاطر ورزشکاری که تا الان مسابقه بینالمللی نداشت و ورزشکار دیگری که سابقه 3 ساله داشت و خود من نقش مهمی در شناساندن او به جامعه یخنوردی داشتم از دست دادم. این ضربه سنگینی بود برای کسی که برای سکوی جهانی تلاش میکرد.
سال خیلی سختی را پشت سر گذاشته بودم (بغض میکند و چند ثانیه نمیتواند صحبت کند) تلخترین سال زندگیام را پشت سر گذاشتم آنهم به این دلیل سفری که به کانادا داشتم. خواهرم به طور ناگهانی با اشتباه یک پزشک جانش را از دست داد و در حالیکه همه با من ابراز همدردی میکردند پذیرش اینکه دوستان و هم تیمیها و فدراسیون و در واقع ورزش کشورم در پاسخ به سالها تلاش انفرادی من برای ارتقای جایگاه ورزش یخنوردی دست به چنین کاری بزنند و من را ناجوانمردانه از تیم ملی حذف کند برایم خیلی سخت بود. حالا هم فدراسیون با ورود به مسائل شخصی زندگیام و دامن زدن به یکسری اتفاقات زندگی را برایم تلختر کرده است. فدراسیون کوهنوردی با ذهن، ورزش، آبرو و حیثیت من بازی کرده و دیگر کاسه صبرم لبریز شده است.
*به وزیر به چشم پدر نگاه میکنم و ولی او حمایت نمیکند
خب درباره این اتفاقات با مسئولان وزارت ورزش صحبت نکردید؟
من شکایت و اعتراض خودم نسبت به فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی را تقدیم وزیر ورزش کردم اما گویا نامهام را به فدراسیون دادهاند! خیلی جالب است من از یک ارگان به ارگان بالاتر شکایت کردم اما آنها آن را به همان ارگانی که از آن شاکی هستم فرستادند و از من میخواهند به فدراسیون بروم و شکایتم را از آنجا پیگیری کنم. من درخواست پیگیری برای پروندهسازی فدراسیون علیه خودم را داشتم اما به من میگویند برو از فدراسیون جواب شکایتت را بگیر! اگر فدراسیون قرار بود جواب من را بدهد که این کارها را در حق من و با آبرویم بازی نمیکرد. تمام منتقدان به عملکرد فدراسیون سریع راهی کمیته انضباطی میشوند. من به وزیر به چشم پدر نگاه میکنم و وقتی او از ما حمایت نمیکند باید توقع حمایت از چه کسی را داشته باشیم؟ از شخص وزیر ورزش میخواهم به پرونده من رسیدگی کند تا خیلی چیزها مشخص شود.
شما قبل از این اتفاقات و زمانی که در تیم ملی بودید از سوی مسئولان فدراسیون حمایت میشدید؟
خیر، در تمام این سالها حمایتی از فدراسیون ندیدم و حتی در بحث گرفتن ویزا هم خودم پیش قدم بودم. هزینه مسابقات و کمپهای تمرینی را هم خودم پرداخت کردم. در تمام این سالها همانطور که گفتم هیچ کمکی به من نشد. سال 97 تجهیزاتم به سرقت رفت و من از خانم فرهادیزاد نامه گرفتم و وقتی به فدراسیون دادم رئیس نامهام را امضا نکرد و گفت ما بودجه نداریم و بعد هم گفتند ما را دور زدهاید! سوالهای زیادی برای من به وجود میآید. چطور میشود وقتی من از شما تقاضای همکاری میکنم میگویید بودجه نداریم و باید وزارت تایید کند و وقتی هم که وزارت تایید میکند میگویید ورزشکار ما را دور زده است؟! اگر بودجه وجود ندارد چرا وقتی وزارت ورزش میخواهد کمک کند شما همکاری و نامه را امضا نمیکنید؟ مهرماه سال 98 خانم فرهادی زاد قول داد که این 20 میلیون را بابت تجهیزات به من میدهند اما هنوز که هنوز خبری نشده است. من برای خرید تجهیزاتم از یک ورزشکار خارجی کمک گرفتم و هنوز نتوانستم کمک او را جبران کنم چون منتظر بودم این حمایت از طرف وزارت انجام شود اما حالا بعد از کلی قول و وعده به من میگویند این ربطی به ما ندارد و خودتان باید قرضتان را بدهید.
*تازه متوجه شدم چقدر زنان در ورزش غریب هستند
چه حسی داشتی وقتی بعد از این همه تلاش و افتخارآفرینی اینگونه با شما برخورد کردند؟
تازه متوجه شدم چقدر زنان در ورزش غریب هستند و هیچ جا از ما حمایت قاطعانه نمیکنند. حتی با صحبتی که با خانم فرهادیزاد معاون وزیر داشتم باورم نمیشد که همان معاونی است که ماههای قبل پیش او میرفتم. قبلا میگفت حتما کمک میکند و حالا تنها ابراز همدردی کرد. به نظر من حال ورزش بانوان در ایران واقعا بد است.
*عاشق یخنوردیام اما دچار دوگانگی شدم
از اینکه این رشته را انتخاب کردی پشیمان شدی؟
من عاشق یخنوردی هستم اما آنقدر در این مدت سختی کشیدم، راجع به انتخاب مسیر زندگیام دچار دوگانگی شدم. گاهی فکر میکنم با توجه به سختیهایی که کشیدم و تحمل دمای منفی 20 درجه در مسابقات و تمرینات شاید ارزش نداشت.
این یعنی اینکه بیخیال یخنوردی شدی؟
نه درست است که دلسرد شدهام اما تمریناتم را همچنان انجام میدهم چون همانطور که گفتم عاشق رشته ورزشیام هستم. اگرچه حقم را خوردند اما این دلیل نمیشود رشتهای را که با عشق انتخاب کردم کنار بگذارم.
الان شرایط آمادگیات چطور است؟
خدارا شکر سطح آمادگیام خیلی خوب است و نسبت به سال گذشته پیشرفت خوبی داشتم. هدفهای بزرگی دارم که باید آنها را انجام دهم و برای همین با انگیزه بیشتر تمرین میکنم.
میخواهم آرزو و هدفم را تبدیل به واقعیت کنم و آن را به مردم ایران هدیه دهم
و در آخر اگر شرایط فراهم شود دوباره به تیم ملی برمی گردی؟
دوره ریاست آقای زارعی رو به اتمام است و ای کاش میتوانست سربلند از آن بیرون بیاید اما با اتفاقاتی که افتاده واقعا حال هیچ کس در این رشته خوب نیست. به هرحال من هم باید ببینم در دوره ریاست بعدی چه اتفاقاتی میافتد. امیدوارم رییس بعدی باعث جذب ورزشکاران شود و فضای قابل اعتمادی را برای قهرمانان فراهم کند تا من هم بتوانم دوباره به عرصه مسابقات جهانی برگردم. میخواهم آرزو و هدفم را به واقعیت تبدیل کنم و آن را به مردم ایران هدیه بدهم.
به قلم: سعیده فتحی