پس از رفتن لازلو سوچک مجارستانی، علی دادگر رییس فدراسیون تلاش بسیار کرد تا در گام نخست وی را متقاعد سازد تا به همکاری خود با تیم ملی و فدراسیون ادامه دهد، تلاشی که در نهایت به سرانجام نرسید و این مربی مجارستانی چمدان های خود را بست و برای همیشه رفت.
پس از رفتن او مربیان بسیاری به ایران آمدند، مربیانی که برای تفنگ، تپانچه و اهداف پروازی با سلام و صلوات آمدند اما هر کدام پس از مدتی فعالیت، قید حضور در تیم ملی و فدراسیون تیراندازی را زدند و یکی پس از دیگری در آرامش خبری تهران را ترک کردند.
یکی از این چهره ها گوران ماکسیموویچ، مربی صربستانی رشته تفنگ بود. مربی که دارای مدرک A مربیگری تفنگ از آکادمی فدراسیون جهانی بود. فردی که 5 دوره حضور در المپیک را در کارنامه ورزشی خود داشت و سه عنوان قهرمانی اروپا، سرمربیگری تیمهای صربستان و یونان و کسب مدالهای نقره و برنز المپیک توسط ورزشکارانش را در رزومه خود داشت. گوران پس از مدتی کار کردن با ملی پوشان کشورمان رفت و تلاش های فدراسیون برای حفظ این چهره خوش نام تیراندازی به سرانجام نرسید.
رودولفو ویگانو یکی دیگر از مربیانی بود که برای کمک به تیراندازی ایران آمد. مدرس و مربی رسمی فدراسیون تیراندازی ایتالیا. فردی که آمد تا تیراندازی به اهداف پروازی ایران به جایگاه خود برسد اما او هم پس از مدتی قید حضور در ایران را زد.
الکساندر سماکین مربی اهل اوکراین نیز در مدت فعالیت فدراسیون تیراندازی در یکی دو سال اخیر و برای حمایت تیم ملی تپانچه به تهران سفر کرد. او بیش از سایر همکاران خود در تهران ماند اما او نیز در نهایت بار سفر بست و رفت.
البته این ها نمونه هایی از مربیانی بودند که نامشان در خبرها منتشر می شد، در همین مدت فدراسیون با مربیان دیگری هم کار کرد و طبیعی است که برای این مربیان هزینه آنهم به صورت ارزی صورت پذیرفت. پس از این فدراسیون تیراندازی رو به مربیان ایرانی آورد. ابراهیم اینانلو و هنریک آواکیان. چهره هایی که به عنوان افراد خلاق، با دانش و البته آشنا به روح و روان ورزشکاران ایرانی معرفی شدند اما امروز آنها کجا هستند؟
ابراهیم اینانلو که چندین سال مربیگری تیم ملی تفنگ ایران را به عهده داشت و با لازلو سوچک کار می کرد نیز در نهایت بار سفر بست و رفت تا با تیم ملی اندونزی ادامه دهد.
هنریک آواکیان نیز به هر دلیل قید همکاری با فدراسیون تیراندازی را زد و رفت. بدون شک بحث مالی و مشکلاتی که فدراسیون های ورزشی در این ایام دارند بر کسی پوشیده نیست اما باید پرسید این همه رفت و آمد در فدراسیون تیراندازی و تیم ملی آنهم در این چند سال اخیر برای چه بوده و چه طبعاتی به همراه دارد.
در شرایطی که فرصت های طلایی برای حضور در المپیک مانند ثانیه ها می گذرد آیا مسوولان ورزش کشور نیم نگاهی به فدراسیون مهمی مانند تیراندازی دارند؟ آیا این همه هزینه که به صورت ارزی صورت گرفت مورد بررسی مسوولان ورزش کشور قرار گرفته است؟ وظیفه ما به عنوان یک رسانه این است که موضوعات را پیگیری کنیم . دل ما برای ورزش تیراندازی، برای قهرمانان و برای فرصت هایی که می توان از آن بهره برد می سوزد و امیدواریم هر چه هست، ختم به خیر شود.
البته جای شکرش باقی است که قهرمانان کشورمان تا کنون دو سهمیه به دست آورده اند، هر چند این سهمیه ها برای ما بسیار ارزشمند است و به آن می بالیم اما فراموش نکنیم این سهمیه ها در شرایطی به نام ایران به ثبت رسید که تیم های بالاتر از ما به دلیل کسب سهمیه، این فرصت را به ما هدیه کردند تا در المپیک 2020 توکیو نمایندگانی شایسته از جمله نجمه خدمتی و آرمینا صادقیان را در میدان ببینیم. به عبارتی دیگر می توان این گونه گفت اگر ورزشکارانی که بالاتر از ما در مسابقات حضور داشتند سهمیه نگرفته بودند، این شانس و فرصت به ما نمی رسید اما باز همین بخت سفید را به فال نیک می گیریم و امیدواریم بازهم این شانس به ما رو کند چرا که مهم سهیمه است.
حالا همه نگاه ها به مسابقات آسیایی قطر است، آخرین میدان کسب سهمیه المپیک. مسابقاتی که خیلی از آسیایی ها سهمیه گرفته اند و این کار را برای ما آسانتر می کند.