می گویند فلسفه با حیرت انسان آغاز شده است. اگر فارغ از تعاریف متفاوتی که از فلسفه کرده اند، آن را مشق زندگی بدانیم، می توانیم بگوییم زندگی واقعی انسان نیز همراه حیرت است. ما به دلیل عادت کردن به دیدن بسیاری از عجایب، اندک اندک از مرحله تحیر خارج شده و اموری که بس قابل تامل هستند را امری عادی تلقی می کنیم. انسان هرچه انسان تر می شود، حیرت و پرسش او از هستی هم افزون تر می گردد.
گاه این حیرت از درون می جوشد، یعنی فرد به دلیل رشد شخصیتی با تفکر و تدبر در عالم، انگشت اعجاب به دندان می گیرد و گاه عاملی بیرونی سبب ساز این حیرت می شود تا انسان غافل، ناگهان به خود بیاید که زندگی چیست؟ هستی چیست؟ و ما کجاییم در این بحر تفکر؟ اینجا لحظه ای است که طبیعت ترمز حرکت قطار زندگی را می کشد تا آدمیان ببینند به کدام سوی می روند. راه آنها را، مقصد و مقصودی واقعی است یا فقط تصور می کنند که در مسیر هستند اما در دایرهای گرد خود می گردند. این لحظات بکر نیز گاهی فردی است و گاهی جمعی و گاهی کلی تر و جهانی.
ویروس کرونا عاملی بیرونی بود تا بشر غافل از درون و مغرور به علم و دانش، ناگهان به حیرت افتد که چه شد؟
کرونا که آمد ناگهان قطار حرکت جهان ایستاد تا همه مسافران آن در بهت و حیرت فرو روند. در حالی که قطار مسیر را با سرعت خارق العاده( سرعت همان چیزی که بشر امروز سخت گرفتار آن است) طی می کرد ناگهان تو گویی یکی ترمز اضطراری را کشید و این یکی ویروس کرونا بود.
کرونا زندگی را از حرکت انداخت. این ترمز شدید قربانیانی از آدمیان گرفت اما در کنار آن فداکارانی را نیز به ما نشان داد. کادر درمانی کشورمان الحق والانصاف گل کاشتند که باید بسیار سپاسگزار آنها بود. قطار در حال حرکت ایستاد. در جاهای دیگری در این خصوص و آنچه که کرونا در ساحت های مختلف کرده خواهم نوشت.
اما ورزش نیز از این قاعده مستثنی نبود. ورزش جهان که یکی از مظاهر حرکت، شور و شوق بود نیز به سکون رسید از این هم خواهم نوشت. اما کرونا ترمز منهای فوتبال را نیز ناگهان کشید. بنابه دلایل ضرورت فاصله گذاری و... نشستیم تا ببینیم که چه می شود و حالا پس از لختی استراحت و گذر از ایام بهت و تعطیلات نوروزی اهالی منهای فوتبال دوباره دست به قلم شدند. امید که دیگر مانعی پیش نیاید.
می ماند یک نکته که تفصیل آن را بعدا خواهم نوشت. آن هم این که قبل از کرونا به دلیل پاره ای مطالب نوشته شده، وزارت ورزش و جوانان تصمیم گرفته بود که ترمز منهای فوتبال را بکشد. مدعیان آزادی که با این شعار رای گرفتند، تحمل کوچک ترین انتقادی را نداشتند و کار را به دادگاه کشاندند که نشان دهند چقدر به حرف های خود وفادارند. توضیح بیشتر را خواهم آورد.