حضور آرش میر اسماعیلی در راس فدراسیون جودو بدون تردید می توانست سرآغاز یک دوران درخشان،بدون درخشان، برای این رشته زیبای المپیکی باشد اما ماریوس ویزر رییس فدراسیون جهانی همچون دیگر سردمداران و هم قطاران خود که همواره در حرف دم از احترام به قانون و رعایت دمکراسی می زنند و در عمل خلاف آن را نشان می دهند، انتخاب قانونی آرش میراسماعیلی همچون خاری بر چشم خود برنتابید تا به دنبال بهانه ای برای ضربه زدن به جودو کشور مان باشد که در نهایت با نوشتن سناریوی دروغین موفق هم شد که پرداختن به آن بحثی مستقل می طلبد.
آرش خوب می داند رمز موفقیتش در تیم ملی جودو چه بود.نخست کوشش و تلاش خستگی ناپذیر خودش و دیگری آموزش های تخصصی یک مربی خوب کره ای آنهم از نوع درجه 2 جهانی تا آموزه ها و تجربیاتش باعت شود ولی 4 دوره متوالی موفق به کسب دو طلا و دو برنز در رقابتهای جهانی گردد اتفاقی ارزشمند و موفقیتی تاریخی که دیگر جودو کاران کشورمان موفق به انجام آن نشدند.
دلیلش را خود آرش بهتر می داند اینکه بسیاری از هم دوره ای های وی در تیم ملی در واقع جودو کار اصیل نبوده و از کشتی و چوخه سر از تیم ملی جودو درآوردند که اگر چه در مدت زمانی هم توانستند جودو را در قرق خود درآورند و در عرصه بین المللی مدال آوری هم داشته باشند ولی همین که سیاست فدراسیون جهانی در داوری، مبارزات و اجرای تکنیکهای جودو تغییر کرد و بسیار سختگیرانه بر اجرای آن تاکید شد ناگهان دست و پای " چوخو" کاران تیم ملی بسته شد تا دوران افول جودو در تیم ملی آغاز شود.
بله جودوی ما در ابتدا به پشتوانه داشتن 3تا 4 جودوکار و 5تا 6چوخه کار به سیاست گلخانه ای در تیم ملی روی آورد و همواره در طی سالیان طولانی بخصوص در دوران مربیگری امینی و حاج یوسف زاده از ترکیبی ثابت در اعزامهای خود بهره می برد و در این مدت تقریبا 13 ساله توجه ای به پشتوانه سازی و آموزش پایه ای جودو نشد تا اینکه با توجه به عدم تزریق جودو کار خوب به اردوی تیم ملی، بناچار روش مربیان و مسئولان فدراسیون از سیستم گلخانه ای میراسماعیلی،میران،حاجی آخوند زاده،ملک محمدی،سرلک،غفار،ساریخانی،فلاح،رودکی،به سیستم گلدانی با حضور ملایی و بریمانلو منتهی شود.
اگر چه جودو کشورمان در دوران تعلیق بسر می برد و فدراسیون جودو هم همچون دیگر فدراسیون ها با کمبود بودجه مواجه است ولی به هر حال باید از جایی شروع کرد که نقطه آغازین آن می بایست حضور مربیان خوب خارجی در تیم های ملی پایه و آموزش مربیان شهرستانی باشد وگرنه عقد تفاهمنامه های همکاری با برخی فدراسیون های داخلی و دانشگاه ها دردی از این رشته درمان نمی کند.
اگر جودی ما می خواهد دوباره زنده شود و حرفی برای گفتن در عرصه بین المللی داشته باشد باید رو به مربیان خوب خارجی در تیمهای ملی پایه و حتی بزرگسالان بیاورد وگرنه انتخاب افرادی که ابتدا چوخه کار بوده و بعد جودو کار شده اند آنهم برای هدایت تیم های پایه بنوعی تیر را وارونه در چله کمان جودو گذاشتن است.
رییس فدراسیون جودو خوب می داند اگر چه حضور چوخه کاران در تیم ملی جودو تا چند سالی خلاء عدم پشتوانه سازی در تیم ملی را جبران کرد و مربیان اسبق تیم ملی از آن بعنوان یک فرصت بهره بردند و حتی تعدادی از آنها بر روی سکو هم رفتند ولی در بلند مدت همان فرصت تبدیل به تهدید شد و چنان ضربه ای به جودوی کشور وارد که بعد از گذشت سالیان سال هنوز جودوی ما نتوانسته کمر راست کند همان چوخه کارانی که حال سر از تیم ملی کوراش در آورده اند تا سناریوی جودو را اینبار در کوراش پیاده کنند.
حسین رامادان