تبرهای پنهان(1)
شده ایم مشتی تبرزن که تبرهای خود را پنهان کرده و در انتظار درختی هستیم تا بیافتد. آنگاه هست که تبرها بیرون می آید و هر کسی تلاش می کند تا زخم بیشتری بر درخت افتاده بزند. جالب آنجاست که می زنیم و درس اخلاق می دهیم. بعد از تبرزدن ها و تخلیه روحی و روانی سلاح ها را کنار می گذاریم و همه معلم اخلاق می شویم و فرمان برخورد با ناهنجاری ها را صادر می کنیم. گویی ما قدیسانی هستیم که نه تنها کاملا پاکیزه زیسته ایم بلکه رسالت عظیم پاکسازی جامعه را نیز بر عهده داریم، آن هم بدون آنکه نظری به خود کنیم ناگهان پس از اتفاقی که در کره جنوبی برای ورزشکاران ما پیش آمد، عقده هایمان گشوده شد و خنجرهای پنهان از غلاف بیرون آمدند و هر چه خوانستند با دشنه و دشنام به جان ورزش و ورزشکار کشور افتادند.