در تب و تاب شیوع ویروس کرونا و بلاتکلیفی دنیای ورزش شاید زمان آن فرارسیده تا با بازنگری در شیوه برگزاری بزرگترین رویداد ورزشی جهان، مشعل المپیک را که مدت هاست فروغش روبه زوال می رود بار دیگر شعله ور کنیم.
مروری بر ساز و کار برگزاری المپیک از مونترال ۱۹۷۶ تاکنون نشان می دهد، به غیر از یکی دو دوره مثلا بازی های ۱۹۸۴ لس آنجلس، المپیک همواره یک مانیفست زیانده بوده که فاصله زیادی با آرمانهایش داشته است.
بزرگترین نمونه آن ورشکستگی اقتصاد یونان در سال ۲۰۰۴ بود که نشان داد المپیک با شکل برگزاری کنونی نه تنها رهاورد اقتصادی و پویایی برای کشور میزبان ندارد، بلکه هزینه های برگزاری و مقدمات اجرایی آن با آورده اش هرگز همخوانی نداشته است. شاید به همین دلیل است که طی چند دوره اخیر تقاضا برای میزبانی المپیک کاهش محسوسی داشته و المپیک ۲۰۲۴ و ۲۰۲۸ تقریبا بدون رقابت به ترتیب به پاریس و لس آنجلس واگذار شده، آن هم با خط و نشان هایی که دولت فرانسه از همین حالا برای کاهش هزینه ها پیش روی IOC ترسیم میکند.
شیوع ویروس کرونا و ناتوانی مسئولان توکیو و IOC در تضمین سلامت شرکت کنندگان فرصتی است تا رویکرد این بازی ها مورد بازنگری قرار گیرد. اصرار به برگزاری المپیک ۲۰۲۰ با یک سال تأخیر آن هم در شرایطی که هیچ چیز در کشور میزبان و برنامه ریزی IOC و پاندمی کرونا تغییر نکرده فقط و فقط به تحمیل هزینه های بیشتر بر پیکره نظام ورزش جهان ختم می شود.
از سوی دیگر برگزاری بازی ها به صرف برگزاری بدون تماشاگر یا با فاصله گذاری اجتماعی نه تنها با روح المپیک در تضاد است بلکه بیش از پیش چرایی گنجاندن رویدادهای بدون مخاطب در بطن این بازی ها را محسوس می کند.
حال آنکه عدم استقبال از بسیاری از ورزش ها در ادوار گذشته خود به چالشی برای تأمین هزینه های برگزاری این مهم ترین رویداد ورزشی جهان بدل شده بود.
امروز زمان آن است که به جای صرف میلیاردها دلار برای حفظ المپیک به شیوه فعلی و برگزاری آن به هرقیمت در ساختار، محتوا و رویکرد آن بازنگری شود. به جای انجماد صدها هزار ورزشکار در گوشه و کنار جهان و تعویق و لغو چندباره مسابقات انتخابی بهتر است وقت و سرمایه و انرژی صرف بازنگری و تغییر شیوه برگزاری و پروتکلهای المپیک شود.
به جای زمینگیر شدن المپیک توسط لابی های قدرت و فساد برخی از فدراسیون های جهانی که آمار بزه، دوپینگ، خشونت و فساد مالی در آنها بیش از مدال های توزیع شده در بازیها بوده، بهتر است ورزش هایی مناسب با شرایط زندگی انسان قرن بیست و یکم و زندگی شهرنشینی و آپارتمانی با دغدغه هایی همچون صلح، محیط زیست و احترام به یکدیگر جایگزین بسیاری از رشتههای فعلی این مهمترین رویداد جهان شود.
در دوران این پاندمی و پساکرونا که شیوه زندگی بشر تحت تاثیر فاصله گذاری اجتماعی دستخوش تغییراتی انکار ناپذیر شده، شاید بهتر باشد، المپیک این قله ورزش قهرمانی جهان، به عنوان آرمانی جهت نیل طیف گسترده تری از مردم جهان بازتعریف شود.
امروز زمان آن است که ابتدا مشعل المپیک را خاموش کرده و گرد و غبار از آن بزداییم، سپس بار دیگر آن را از نو روشن کنیم.
الهام محمدی مجد