یادداشت‌های تاریخ گذشته(1)

شناسه خبر : 52416
دوشنبه 17 آذر 1404 ساعت 03:22
سایر | کمیته ملی المپیک
یادداشت‌های تاریخ گذشته(1)

بازی‌های ریاض و بحرین به پایان رسید. صالح و طالح در این خصوص گفتند و نوشتند و متاع خویش را عرضه کردند. برخی گفته‌ها و نوشته‌ها از سر دلسوزی بود و پاره‌ای دیگر دشنه‌هایی که دامن مروت را چاک می‌کرد و از آن بوی عقده و کینه و تسویه‌حساب شخصی به مشام می‌رسید. در این میان بودند کسانی که نیت خیرخواهانه داشتند اما غبار هیاهوها و غوغاهای کاذب مانع از آن می‌شد که چهره حقیقت بر آن‌ها عیان شود.


عقل و تدبیر چنین اقتضا می‌کند که در روزگار در هم تنیدن راست و دروغ و نیک‌اندیشی و بداندیشی دم فروبندی و بنشینی و صبر پیش‌گیری تا زمان رسیدن فضای گفتگوی دور از کینه و دشنام فراهم آید. چراکه در زمان بانگ‌های بلند و رگ های از گردن بیرون زده و قلم‌های چون تیغ تیز که هیچ حرمتی را پاس نمی‌دارند، سخن گفتن و نوشتن امری بیهوده به نظر می‌رسد.

آورده‌اند که دموستنس حکیم و سخنور برای آن‌که بتواند خوب سخن بگوید به غاری رفته و گوشه و کنار  آن تیغ و میخ آویزان کرده بود تا هنگام سخن گفتن اندام او حرکت اضافه نداشته باشد. اگر دست او کوچک‌ترین حرکت اضافه‌ای می‌کرد تیغ بر آن صدمه می‌زد. حالا گاهی اوقات نوشتن در ورزش ما چون بودن در غار دموستنس است وقتی می‌نویسی باید مراقب باشی که از اطراف‌واکناف تیغ ها بر اندامت فرو نروند.

برخی از مدیران ما آنچنان کم جنبه شده‌اند که تحمل کوچک‌ترین نقد یا سخنی برخلاف میل خود را ندارند و به‌سرعت از کوره دررفته و منتقد را به انواع القاب متهم می‌کنند. روزگاری بود که ورزش ما از صغر سن رنج می‌برد و امروز شاهدیم که صغر خرد و تدبیر و جنبه و ظرفیت هم در برخی مدیران به چشم می‌خورد. مدیر باید دریادل بوده و همه‌چیز را در خود هضم کرده و از سعه‌صدر برخوردار باشد نه آنکه چون گودالی کوچک؛ با اشاره‌ای بر هم بریزد.

بگذریم. در ایام ماضی ننوشتم چون هراس، آشفتگی ایام و اتهام به هم ریختن اوضاع را داشتم اما اکنون که زمان سپری شه و ذهن‌ها چون همیشه به سمت‌وسوی دیگری رفته، مجالی است که به برخی نکات مغفول مانده از بحرین و ریاض پرداخته شود. چراکه به نظر راقم این سطور ما می‌توانیم از هر رویدادی درس‌هایی برای آینده بگیریم. اما آن‌چنان مفتون ظاهر و گرفتار نتیجه و مدال می‌شویم که نکات مهمی از چشم ما دور می‌شود. نکاتی که برای ورزش، ضروری است.همان‌گونه که میدان‌های مختلف می تواند عمل کسب تجربه برای ورزشکاران ما باشد این میدان ها می‌تواند برای مدیران و متصدیان امر ورزش نیز چنین باشد. وقتی ورزشکار ما در این میدان‌ حریف شناسی می‌کند مدیر ما هم باید رقیب شناسی کند و به صرف تماشای مسابقات اکتفا نکند. خوش‌بینی مفرط و بدبینی بیش از اندازه نسبت به برگزارکنندگان اسباب آن می شود که حقایق را نبینیم و تجربه لازم را کسب نکنیم.

باید به‌دوراز پیش‌داوری دید که هر میزبانی چه حسنات و جه معایبی دارد و تلاش کرد که آن‌ها را چراغی  فرا روی ورزش کشور قرارداد. در این یادداشت‌ها آنچه را که به نظر آمد از دیده‌ها پنهان‌شده یا با آن در حد معقول برخورد نشده می‌آورم. همین‌جا هم اعتراف می‌کنم که این‌ها برآمده از نگاهی  شخصی است که می‌تواند درست یا اشتباه باشد. امیدوارم اصحاب اندیشه آن را تصحیح کنند. باشد که از لابه لای این گفتگوها گامی برای بهتر شدن ورزش کشور برداشته شود.

به قلم غلامحسین شعبانی