در دنیایی که پیوسته به سمت حقوق اقلیت حرکت میکند و آگاهی اجتماعی به جایی رسیده که همواره معطوف به حمایت از شهروندان در حاشیه است، نگاهی دقیق به شرایط ورزش شهروندان دارای معلولیت ضرورتی دو چندان دارد. اکنون به بهانه موفقیتهای چشمگیر ورزشکاران کمتوان کشورمان در رقابتهای بینالمللی اخیر شایسته است نگاهمان را به سمت وضعیت کلی ورزشکاران پارا و شرایط تمرین و آمادگی آنها برای مسابقات و همچنین سطح امکاناتی که وزارت ورزش و فدراسیونها فراهم آوردهاند بگردانیم.
ورزشکاران کمتوان در طی سالها همواره برای کشورمان افتخار آفرینی کردهاند. حتی در زمانهایی که دیگر ورزشکاران ما در عرصههای فراملی نتوانستهاند آنچنانکه انتظار میرفته ظاهر شوند این اعضای تیمهای پارااسپرت بودهاند که بار فقدان یا کمبود مدال کاروانهای ورزشیمان را بر دوش گرفتهاند. اما پر واضح است که حتی ذرهای از زحمات آنان تا به حال جبران نشده است.
دنیای مدرن امروز دنیایی است که تفاوتهای بسیاری با دورانهای پیشین دارد. جوامع شهری اکنون جوامعی مبتنی بر حقوق شهروندی هستند و هر روز به پیشرفتهای جدیدی در زمینه شهروندی و حقوق اقلیت میرسند. بر همین اساس دولتهای کشورهای پیشرفته تحت تاثیر قوانین اساسی و فشار اجتماعی شهروندان هر روزه در حال وضع مقررات جدید در زمینه حقوق شهروندی و ایجاد زیرساختهای شهری مناسب برای تردد سالمندان و افراد کمتوان جامعه هستند. اما این تغییرات و وضع قوانین حمایتی به همینجا ختم نمیشود و دیگر حوزهای که در این راستا مورد حمایت قرار میگیرد حوزه پارااسپرت و فراهم کردن امکانات و تجهیزات مدرن و به روز ورزشی برای ورزشکاران این عرصه است.
شاید باعث تعجب شود که در جامعهای که هنوز بر سر حقوق اکثریت به توافق نرسیده صحبت از حقوق اقلیت چه جایگاهی دارد ولیکن آنچه که نیاز روز است باید گفته شود. جامعه ما سالهاست درگیر دعاوی مربوط به حقوق اولیه شهروندان است. در این میان با کمبودهای بسیاری که در حوزه اجتماعی و امکانات شهری برای افراد تندرست مواجهیم، رنجی که شهروندان کمتوان از فقدان امکانات شهری مناسب میبرند رنجی صد چندان است. فضای شهری ما همیشه دچار نقصان در پاسخگویی به نیازهای افراد کمتوان بوده و هست. از قضا این نقصان بزرگ به حوزه ورزش شهروندان توانخواه کشورمان نیز کشیده شده و شرایط تمرین و آمادگی آنها را با دشواریهای بسیاری روبرو ساخته است. جای آن دارد که از خود بپرسیم ورزشکاران پارا در ایران چگونه و در طی چه مسیری به چنین رتبههای درخشانی میرسند. اگر شرایط برای ورزشکاران تندرست ما سخت است پس برای ورزشکاران پارا چگونه است؟
متاسفانه شرایط اجتماعی و فرهنگی ما و مشکلات جدیمان در ساختارهای تصمیمگیری و تخصیص بودجه شهروندان و ورزشکاران توانخواه را به گوشه رینگ انداخته و تقریبا حق هر گونه مطالبه اجتماعی را-البته بصورت غیررسمی و نانوشته- از آنان سلب کرده است. بنابراین جامعه پارااسپرت همواره در حال سانسور خواستها و مطالبات خود بوده است. ارقامی که در اکوسیستم پارااسپرت کشور به چشم میخورد کاملا شبیه جک است اما با این حال ورزشکاران پارا علیرغم تمام بیمهریها، نادیده گرفته شدنها و دشواری شرایط تمرین، پیوسته با تمام قوا در صحنههای ملی و فراملی مشغول افتخارآفرینی بودهاند، هستند و خواهند بود.
پیش از این بارها راجع به ضرورت تغییرات ساختاری در سیستم ورزش کشور و همگام شدن با جهان در حال تغییر و توجه به پتانسیلهای بالقوه در حاشیه گفتهام و سخن اصلی این یادداشت نیز جز این نیست. امروز زمان برگرداندن نگاهمان به سمت پارااسپرت است. زمان آن است که با حمایت و توجه بیشتر نسبت به این حوزه ورزشی کشور دینمان را نسبت به ورزشکاران کمتوانِ پرکار و توانمندمان ادا کنیم.
در روزهای اخیر تیم فوتبال نابینایان کشورمان به مقام دوم اولین دوره جام ملتها رسید و در مسابقات پارا دو و میدانی جهان نیز ورزشکاران ایرانی مدالهای بسیاری کسب کردند. سعید افروز قهرمان پرتاب نیزه کشورمان نیز با شکستن رکورد جهانی به مدال طلای مسابقات دست یافت. قطع به یقین با فراهم آوردن امکانات مناسب و به روز و تخصیص بودجه بیشتر، ورزشکاران ایرانی قدرت این را دارند که حتی بیش از این در میدانهای جهانی بدرخشند. امیدواریم این موفقیتها نقطه عطفی در تغییر رویکرد سیستم مدیریت داخلی نسبت به پارااسپرت باشد.
هاجر صفرزاده دونده کم بینای تیم پارا دو و میدانی زنان ایران پس از کسب مقام نایب قهرمانی «بدون دونده همراه»-که سیستم عجیب و غریب ما را عیان میکند- در اینستاگرامش نوشت: با قلب پردرد، با حال بدم، همه جوره جنگیدم، اما نشد که نشد.
به قلم ایمان برین