در روزهای اخیر خبر خوشی در جامعه ورزشی کشور طنینانداز شد که حاکی از کسب یک کرسی در عرصه جهانی بود. آقای محسن رضوانی رئیس فدراسیون ورزشهای آبی موفق به کسب کرسی در هیئت رئیسه فدراسیون جهانی ورزشهای آبی شدند. حالا نوبت تصمیمگیران و مسئولان ورزشی است که تلاشهای وی را پاس بدارند. آنچه که همواره در مورد ضرورت تلاش عملی در جهت حضور ثمربخش در عرصه جهانی ورزش گفتهایم همینجا اهمیت مییابد، به این معنا که کسب چنین موفقیتی نه پایان راه که ابتدای مسیری است جهت برنامهریزی برای حفظ کرسی و پشتیبانی بیش از پیش از مسئولینی که توانایی مدیریت و ساخت ارتباطات در سیستمهای جهانی را دارند. اجحاف در حق ورزشکاران ایرانی و کم توجهی به ورزش ایران چیزیست که همواره یکی از موانع رشد ما در ورزش جهانی و همینطور دیپلماسی ورزشی بوده است البته ما بارها نشان دادهایم که میتوانیم از این موانع عبور کنیم ولیکن عبور پایدار از این موانع به همبستگی و همیاری جامعه ورزش و توجه ویژه تصمیمگیران احتیاج دارد.
با توجه به اینکه در گذشته نتوانستیم به خوبی از داشتههایمان حفاظت کنیم و بر تعدادشان بیافزاییم امروز نیاز است درسی از دورههای قبلی بگیریم و از تجربههای بد خود بیاموزیم و از همین لحظه حمایتهای عملی خود را متوجه محسن رضوانی نه به عنوان یک فرد که به عنوان رئیس فدراسیون ورزشهای آبی و عضو هیئت رئیسه فدراسیون جهانی ورزشهای آبی کنیم. اما وقتی از حمایتهای عملی حرف میزنیم مراد چیست؟ قطعا مراد تبریکها و شادباشهای فراوانی نیست که پس از کسب این کرسی برای رئیس فدراسیون ارسال شدند بلکه تدوین نقشه راهی برای حفظ این کرسی و انتخاب ایشان برای چهارسال بعدی، افزایش بودجه فدراسیون و ارتقاء و بهبود زیرساختهای کشور است. یعنی کار حمایتی ورزش کشور از این موفقیت هر چه که هست باید نتایجی عملی داشته و معطوف به دوره بعدی حضور آقای رضوانی در هیئت رئیسه و جهش ورزشکاران ایرانی در آوردگاههای بینالمللی باشد.
اصلا لازم نیست در مسائل دقیق شویم و نگاهی تخصصی به موضوع داشته باشیم تا دریابیم که سطح واقعی شنای کشور آن چیزی نیست که در حال حاضر با آن روبرو هستیم. اگرچه شنا تاریخی بسیار بلند دارد و همواره بشر به انجام آن مشغول بوده اما از زمانی که استخرها در کشور زیاد شدند این ورزش عنصری جدایی ناپذیر از زندگی مردم بوده است. از دهه 1350 به این سو استخر رفتن و شنا از تفریحات رایج بین جوانان ایرانی بوده به طوری که همه ما از دوران نوجوانی تا بزرگسالی همواره در ارتباط با این ورزش قرار داشتهایم. این شاید غریزه ماست که هر جا آب میبینیم تنی به آن میزنیم و لذت میبریم. از طرفی به هر سو که بنگریم، از متون و روایات مذهبی تا توصیههای کارشناسان و غیره، شنا را همواره در صدر ورزشها خواهیم دید مضافا اینکه شنا جزو سه ورزش اصلی و برتر المپیک نیز هست. دیگر چه چیز بیشتری نیاز است برای اثبات این مدعا؟ اهمیت شنا در عرصه بینالملل چیزیست که از ابتدا بوده و برای همیشه نیز باقی خواهد ماند. همه اینها را که کنار هم جمع کنیم میبینیم شنا نه تنها ورزش که پدیدهای است که باید در صدر جامعه قرار گیرد اما آیا تا به حال این موضوع را بررسی و به آن توجه کردهایم؟ همین امروز که صاحب کرسی جهانی هستیم باز هم فدراسیون با دشواریهای زیادی خصوصا در اعزام و حمایت از ورزشکاران روبروست و نیاز است حمایتی همه جانبه از این فدراسیون صورت پذیرد تا هم در مسابقات داخلی و هم صحنههای جهانی بهتر از گذشته ظاهر شویم و چنین فرصت مهمی که در اختیار ورزش کشور قرار داده شده را به راحتی از دست ندهیم. از آنجا که شنا و ورزشهای آبی همیشه از علایق نوجوانان و جوانان بوده تنها کافی است برنامههای حمایتی مناسبی را به اجرا گذاشته و به تقویت فدراسیون ورزشهای آبی بپردازیم تا در مدت زمان کوتاهی نتایج مثبت آن را به چشم ببینیم. آنچه که فراوان در اختیار داریم استعداد و تواناییهای بالقوه است که برای بالفعل کردنشان اندکی همت و اراده و برنامهریزی کارشناسانه نیاز است. لازم به یادآوری نیست که تیم واترپلوی ایران تنها چهارسال پس از شکلگیری توانست به مقام اول آسیا دست یابد که بیانگر این واقعیت است که از نظر استعداد و نیروی انسانی کمبودی متوجهمان نیست. امیدواریم شرایطی فراهم شود که نه تنها این کرسی برای ورزش کشور حفظ شود بلکه شاهد حضور افراد بیشتری از ایران در مراجع تصمیمگیری جهانی باشیم.
به قلم ایمان برین