شکوه یک همدردی

شناسه خبر : 50996
شنبه 13 اردیبهشت 1404 ساعت 09:50
رشته های ورزشی | پایه و پرمدال
شکوه یک همدردی

دیروز تمام سرمایه جامعه ورزش به مسجد جامع شهرک غرب آمده بودند تا شاید مرهمی باشند بر زخم دلی که از داغ فرزند ریش شده است. جراحت غلامرضا نوروزی التیام پذیر نیست. او حالا همه دلش را به خاک سپرده و فقط جسمی را از شاهرود به تهران آورده است.

باید احمد دنیامالی باشی که جگر گوشه اش را از دست داده تا بدانی نوروزی چه می کشد. باید رضا سهرابیان باشی تا بدانی چه بر روزگار نوروزی می گذرد. مردی که عمر خود را صرف سالم سازی جسم قهرمانان و ورزشکاران می کرد حالا طبیبی نمی بیند که او را درمان کند.

بازی روزگار را می بینی. مرد خدمتگزار مردم حالا باید سر بر خاک بگذارد و با تربت فرزند نجوا کند و اشک بریزد. این حکایت دیرینه تاریخ است که گفته اند هر که در این بزم مقرب تر جام بلا بیشترش می دهند.

گویی همان هنگام که گل آدمی را می سرشتند آن را با درد و رنج آمیخته اند. اگر داستایفسکی بعد از دوران تبعید در سیبری از رنج های انسانی می گفت و اینکه ما با رنج زاده می شویم، اگر کیرکگارد عقیده داشت که ما از دل رنج هایی که ما را می سازد به سعادت می رسیم. می دانستند که بنای آدمی را در این سرای بی کسی با عذاب و تنهایی و رنج بنیاد گذاشته اند.

بورخس می گفت آدمی وقتی جایی می رود و می آید گوشه ای از آنجا را با خود می آورد و بخشی از خود را آنجا می گذارد. حالا او کجاست که ببیند غلامرضا نوروزی همه دل خود را در آرامگاه شاهرود جا گذاشت و از آنجا هیچ چیز بجز عذاب و تنهایی نیاورد.

دیروز روز به نمایش گذاشتن شکوه همدردی جامعه ورزش و داغی بود که بر دل نوروزی نشسته بود. نوروزی وقتی پشت تریبون رفت همه ما داغ های سنگین و تلنبار شده در دل هایمان را در چهره او دیدیم. قامت او تمام غصه های ما را بر دوش می کشید و جمعیت همه درد او را بر سینه احساس می کرد. نم اشک گوشه چشم ها و قطراتی که فرو می ریخت می گفت که دکتر ورزش ما، می دانیم چه می کشی و چه لحظات سختی را می گذرانی. دیروز باید نوروزی می ایستاد تا همه ما تسلیت بگوییم اما بزرگوارانه پشت تریبون ایستاد و علی رغم حال نامساعد از کاری که آن جماعت بر حسب وظیفه انجام داده بود تشکر کرد. نوروزی از لحظاتی که در ان ایام به انتظار معجزه نشسته بود گفت و اینکه روزگار چقدر بی رحم به التماس های یک پدر از همه جا بریده توجه نکرد.

دیروز در کنار آن داغ بزرگ که گذر ایام آن را تسکین نمی دهد، دکتر نوروزی یک چیز را دید، اینکه چقدر اهالی ورزش او را دوست دارند و قدردان زحماتش هستند. دکتر عزیز برایمان بمان و همچنان مداواگرمان باش که ما در کنار تو می مانیم و تسکینت می دهیم.

برای دکتر نوروزی و خانواده صبر از خداوند متعال خواهانیم، برای آن تازه از دست رفته علو درجات و  سپاس داریم که اهالی ورزش نشان دادند علی رغم تمام حکایت ها، هنوز ریشه شان در آب است.

غلامحسین شعبانی