کلام به‌حق وزیر ورزش

شناسه خبر : 50479
شنبه 06 بهمن 1403 ساعت 09:51
رشته های ورزشی | پایه و پرمدال
کلام به‌حق وزیر ورزش

آقای دنیامالی در جلسه‌ای که برای بررسی وضعیت تنیس روی میز داشتند کلام حقی گفتند که انصافاً صحیح بود و انگشت ‌بر یکی از دردهای ورزش کشور گذاشتند. ایشان گفتند: «برجسته کردن خارج از قاعده ورزشکاران به ضرر آن‌ها تمام می‌شود و نباید بیش از ظرفیت ورزشکار، توقع‌ها را بالا ببریم. ورزشکار باید مشمول زمان شده و پله‌پله رشد کند» چنانکه ذکر شد این‌یکی از مشکلات ورزش کشور است.

ما اگر می‌خواهیم ببینیم در جامعه‌ای چه کوچک و چه بزرگ، چه می‌گذرد یکی از راه‌ها توجه به چارچوب گفتمانی آن جامعه است. متأسفانه باید گفت پارادایم گفتمانی ورزش چندان مطلوب نیست و حاکمیت در آن بر اساس و محور پول است. همه‌جا سخن از پول و پاداش و ... است و کمتر سخن از هویت ملی و افتخارآفرینی در میان است. مسئولان ورزش ما شده‌اند چون پدرانی که می‌خواهند به‌زور پول فرزندان را در خانه نگه‌دارند و طبیعی است که وقتی چنین شد در هنگام کم شدن مسائل مالی ازآنجاکه ارزش جایگزین نساخته‌ایم همه‌چیز به سمت و سویی دیگر میل می‌کند.

مایکل سندل کتاب خواندنی دارد با عنوان «چیزهایی که با پول نمی‌توان خرید» و در آنجا به بحث در این نکته می‌پردازد که چگونه نظام سرمایه‌داری با تبدیل کردن ارزش‌ها به پول باعث بی‌رونق شدن آن‌ها شده است. مثال‌های بسیاری می‌زند که مثلا چگونه جرائم رانندگی‌های خطرناک که کاری غیر ارزشی است و با جان انسان‌ها بازی می‌کند جایگزین یک ارزش شده است اگر بخواهیم مثال در ورزش خودمان بزنیم شاهد بودیم که در بازی نساجی و فولاد چه اتفاقی افتاد و سرمربی یک تیم که باید نماد مربیگری باشد چه الفاظی را به کار برد. حالا چه می‌شود؟ این کار غیر ارزشی را چند جلسه محرومیت و مقداری جریمه جبران می‌کند. اما هیچ‌کس به فکر اثر مخرب این رفتار که بر روح جوانان ورزشکار می‌گذارد نیست.

البته این آب از سرچشمه گل‌آلود است و در یادداشتی دیگر بدان خواهیم پرداخت. اما در این مجال به سخن درست وزیر ورزش و جوانان اشاره می‌کنم. آری یکی از افت‌های ورزش، برجسته کردن خارج از قاعده ورزشکاران و بالا بردن توقع از آن‌هاست. مرتب می گوئیم این‌ها باید الگو باشند. بر اساس کام قاعده فکر می‌کنیم یک جوان بیست‌وچندساله باید الگو باشد؟ آیا او در این سن خود نیاز به الگو ندارد؟ آیا اصلاً ما برای الگو شدن او برنامه‌ریزی کرده‌ایم و آموزش‌های لازم را داده‌ایم؟ ما کدام ورزشکارمان را برای آینده دور از میدان قهرمانی تربیت‌کرده‌ایم تا بتوانند مدیرانی موفق شوند.

اگر دراین‌بین ذره‌ای هم موفق بوده‌ایم حاصل تلاش‌های خودشان بوده و سیستمی برای این کار وجود نداشته است. چنین است که ما دست تطاول به سرمایه‌های خود می‌زنیم و با برجسته کردن خارج از قاعده ورزشکاران و بالا بردن توقع بیش‌ازحد از آن‌ها هم به ورزشکاران آسیب می‌رسانیم و هم جامعه را از خدمات آنها محروم می‌کنیم. امروز نگاه کنید که واژه پهلوان چگونه از سکه افتاده و به هرکسی اطلاق می‌شود.

پهلوانی همیشه حرمتی داشته و هر قهرمانی ارزو  داشت پهلوان شود اما ما با چوب حراج زدن به این واژه دست به تهی کردن انبان خود زدیم و قداست این واژه را در لفاظی های روزمره از بین بردیم.

حالا که جناب وزیر به‌خوبی به یکی از دردهای جامعه ورزش اشاره کردند امیدواریم به معاونت فرهنگی خود مأموریتی بدهند تا علاجی برای این کار پیدا کنند که بدون شک این خدمت بزرگی است.

امید داریم جناب دنیامالی سایر مشکلات وزش را نیز همین‌گونه موشکافانه بررسی کنند تا شاید در دوران ایشان برخی مشکلات ازاین‌دست حل شود.

به قلم غلامحسین شعبانی