Print Short Link
Zoom In
Zoom Out

اخلاق پهلوانی، آخرین سرباز عصر پیشامدرن

چهارشنبه 21 شهریور 1403 ساعت 01:35

داوری اردکانی در مصاحبه‌ای گفته بود: «ورزش مناسبت تاریخی با جوانمردی دارد و به این جهت توقع این است که ورزشکاران جوانمرد و اخلاقی باشند، ولی ورزش حرفه‌ای چندان با جوانمردی نمی‌سازد و از این حیث با بقیه کسب و کارها تفاوت ندارد و چنانکه گفته شد اگر هم گاهی در جایی در ورزش آثار جوانمردی می‌بینید شاید بیشتر باید آن را به اخلاق ورزشکار باید مربوط دانست.» این قول از فیلسوفی برجسته که یک تنه سبب شد توجهات فلسفی در داخل کشور به اخلاق پهلوانی معطوف شود، بخش بزرگی از مسئله را به کوتاه‌ترین وجه ممکن بیان کرده است. من پیشتر در مورد اخلاق پهلوانی و لزوم دست برداشتن از آن نوشته بودم، اما اکنون می‌خواهم از وجهی دیگر به آن بپردازم، یعنی از منظر تقابل سنت و تجدد.

واژه اخلاق پهلوانی و لزوم احیای آن چنان همه گیر شده است که به سختی می‌توان بر علیه آن سخن گفت. حتی وقتی از لزوم احیاء یا توسعه چیزی سخن گفته می‌شود، مناسب بودن آن قبلاً بدون چالش پذیرفته شده است. حرف من این است که اخلاق پهلوانی در درجه نخست هیچ دردی را دوا نمی‌کند و صرفاً برچسبی براق است که ظاهری زیبا و محتوایی نامناسب با عصر حاضر دارد؛ و در مرتبه بعد، به هیچ عنوان نمی‌توان آن را زنده کرد مگر اینکه چند قرن به عقب برگردیم و تمامی تکنولوژی را دور بیاندازیم و شرایط قرن‌های حداکثر پنجم یا ششم هجری بازسازی کنیم و در فرع آن بتوان اخلاق پهلوانی را دوباره زنده کرد. ممکن است ما هنوز کاملاً متجدد نباشیم اما مسلماً جایی در میان سنت و تجدد هستیم یا دست کم می‌خواهیم به آن برسیم. ممکن است دوست داشته باشیم سنتی بمانیم اما یقیناً نمی‌توانیم هم سنتی بمانیم و هم از پیشرفت‌های عصر مدرن استفاده کنیم. ولی در واقع ما این تضاد را با خود داریم که در عمل به سوی تجدد می‌رویم و بر لب بازگشت به سنت را زمزمه می‌کنیم.

یکی از مظاهر بسیار بارز این تناقض درونی ما بهادادن به اخلاق پهلوانی و تاکید بر لزوم احیای جوانمردی است. در زمانه‌ای که تمامی ورزش‌های ما مدرن شده‌اند می‌خواهیم چیزی غیرمدرن را به آن بیفزاییم. منظورم از مدرن شدن ورزش‌ها این است که ورزش کشتی امروز بسیار با کشتی باستانی تفاوت دارد. ما قوانینی مدون کرده‌ایم، داوری در بازی قرار داده‌ایم که این قوانین را اعمال کند، کمیته انظباطی‌ای گذاشته‌ایم که تخطی از این قوانین را مجازات کند، زمین بازی را با خط و نشان مشخص کرده‌ایم؛ و از همه مهمتر ورزشکار به هیچ وجه همان پهلوان نیست. ورزشکار حرفه‌ای دقیقاً به این دلیل حرفه‌ای خوانده می‌شود که ورزش را به عنوان شغل انتخاب کرده است؛ اینکه باید استعداد هم داشته باشد فرعی است. چون محتمل است کسی استعداد ورزشی داشته باشد اما آن را به عنوان شغل انتخاب نکند، که در این صورت وی ورزش را به عنوان تفریح انتخاب می‌کند. حرفه‌ای بودن در ورزش وقتی برای کار دیگری نمی‌گذارد و به همین دلیل در جهان معاصر شغل شده است. پهلوانان گذشته شغلشان ورزش نبود و اصلاً نمی‌توانستند از این راه پولی در بیاورند. مثلاً پوریای ولی (پهلوان محمود خوارزمی) در درجه نخست عارف و شاعر بود و اشعاری عرفانی از او برجای مانده است و در کنار همه اینها زندگی‌اش از راه پوستین دوزی و کلاه دوزی تامین می‌شده است. کدام کشتی گیری اکنون هست که سر سوزنی به عرفان گرایش داشته باشد تا بتوان از او انتظار داشت راه پوریای ولی را بپیماید؟ وقتی ورزش شغل باشد چه تفاوتی بین فوتبال و نجاری هست، یا فرق بین کسی که از راه تجارت امرار معاش می‌کند و کسی که از راه بازی در والیبال گذران می‌کند چیست؟ مسئله اخلاق پهلوانی ظهور جدال درونی ما با تجدد است و لازم است تا در این زمینه فهمیده شود. اگر درک درستی از وضع خودمان در رویارویی با تجدد نداشته باشیم نخواهیم توانست هیچ مشکلی را در هیچ جایی، نه فقط در ورزش‌مان، حل کنیم یا حتی درک درستی از آن داشته باشیم.

وجه دومی که معمولاً اخلاق پهلوانی از آن تغذیه می‌کند مسئله اسطوره است. ورزشکاران مطرح را «اسطوره» خواندیم چراکه خواستیم درباره توانایی آنها اغراق کنیم اما به نظر می‌رسد پس از مدتی مغلوب همین استعاره شدیم و پنداشتیم که آنها واقعا اسطوره هستند. آنگاه از قهرمانان کشتی انتظار داشتیم نقش رستم را بازی کنند و از قهرمانان تیراندازی خواستیم که آرش کمانگیر باشند. چیزی که روشن است این است که حتی در دوره فردوسی هم اسطوره رستم و سهراب و آرش کمانگیر فراموش شده بود و این فردوسی بود که آنها را زنده کرد. ولی فردوسی نمی‌توانست آن اسطوره‌ها را به جایگاه اولشان برگرداند. آیا عجیب است که تا قرن‌ها پس از فردوسی ایرانیان می‌پنداشتند که شاهنامه تاریخ آنهاست. در مواجهه ایرانیان با آثار یونانی و غربی بود که توانستند درک دقیقی از این امر کسب کنند که فردوسی شاعر تاریخ نگار نبود بلکه شاعر حماسی بود. وقتی تا قرن‌ها پیش و حتی در زمان‌های نزدیک به فردوسی، شاهنامه را تاریخ می‌پنداشتند هیچ معنایی ندارد جز اینکه در همین زمان‌ها هم اسطوره دیگر زنده نبود. تاریخ زمینی کردن و کشتن اساطیر و افسانه هاست نه بازگویی آنها. با این وجود ما ده قرن پس از فردوسی با ساده دلی می‌خواهیم دوران اساطیری را زنده کنیم.

مسئله اصلی این است که اسطوره با شهرت یا نفوذ مشخص نمی‌شود. شاهنامه تصویر جهانی پیچیده با روابطی بسیار متفاوت است. پهلوان بودن رستم فقط به این معنی نیست که وی زورآزمایی بی‌رقیب بوده است، بلکه پهلوانی رستم در شبکه‌ای پیچیده قرار می‌گیرد. هر پهلوان فرمانده جنگی بود و از این نظر در ساختار ارتش آن زمان جایگاهی داشت. پیروزی یا شکست او می‌توانست پیروزی یا شکست جنگ اصلی را مشخص سازد. حتی آن ارتشی که رستم پهلوانش بود، در نظامی پیچیده‌تر قرار می‌گیرد که شیوه حکومتی باستان را تشکیل می‌دهد. اینکه ما اکنون ورزشکاران مشهور را همان اسطوره می‌پنداریم نشانه آن است که درک درستی از پهلوانی نداریم. جوانمردی فرع بر پهلوانی است و اگر پهلوان جوانمرد نبود نمی‌توانست نقش خود را ایفا کند. مثلاً پهلوانی که فرمانده لشکر بود اگر اخلاق مناسبی نداشت قاعدتاً کسی از او حرف شنوی نداشت.

همچنین، قدرت اسطوره نه فقط با ملزومات تاریخی بلکه با شیوه‌های تفکری خاص و نظامی ویژه از اندیشه تامین می‌شد. آن نظام فکری خاص بود که دوشادوش اسطوره حرکت می‌کرد و این دو، همراه با شرایط تاریخی، متقابلاً یکدیگر را تقویت و بازسازی می‌کردند. از آن نظام فکری و نظری اکنون چیزی برجای نمانده است پس چگونه می‌توان اسطوره را زنده پنداشت. مسئله این نیست که اسطوره اکنون مرده است، ممکن است بسیاری اسطوره‌ها هنوز زنده باشند، اما قطعاً در عصر حاضر هیچ شخصی نیست که بتواند اسطوره‌ای مانند رستم باشد. هروقت توانستیم شاعران را مثل فردوسی و سعدی، نویسندگان را مانند نصرالله منشی و عنصرالمعالی کیکاووس، تاریخ نویسان را مانند بیهقی و جوینی کنیم و خودمان دستار بستیم و با اسب سفر کردیم آنگاه شرایط مناسبی برای احیای اخلاق پهلوانی در ورزش فراهم کرده ایم. در کنار این باید گامی بیشتر برداریم و ورزش را شغل ندانیم و بابت ورزش به هیچ ورزشکاری پولی پرداخت نکنیم. تا وقتی که ورزش شغل باشد به اخلاق حرفه‌ای نیاز دارد نه اخلاق پهلوانی.

فدراسیونی کوچک‌تر از یک انجمن/ ادغام گلف با...

روئینگ از قایقرانی جدا شد/ شادی و محمودی سرپرست روئینگ و بادبانی

بریجستون آخرین برند ژاپنی حامی المپیک در آستانه خاتمه قرارداد

نظارت هوش مصنوعی فراتر از المپیک توسط فرانسوی ها

دورهمی فرهنگی در مشهد

سفر بی‌ثمر اسدی به زوریخ/ عدم ثبت اطلاعات رییس فدراسیون دوچرخه‌سواری در سایت جهانی پس از ۲ سال

به دلیل عدم حضور تیم ها در ایران؛ تعویق تور دوچرخه‌سواری ایران-آذربایجان

واکنش دبیر فدراسیون بسکتبال به شایعه جدایی‌اش

تغییر دبیر فدراسیون ژیمناستیک

وزیر ورزش و جوانان همراه با رئیس جمهور به قطر سفر کرد/

قهرمانی فائزه غروی برای نخستین بار در تاریخ سوارکاری

ما هیچ، ما نگاه

نشست هماهنگی ستاد بازیهای آسیایی زمستانی هاربین برگزار شد

طباطبایی: چون درگیری مربیان کاراته بانوان خارج از اردو بود اخراجشان نکردیم!

واکنش شدید انجمن بین المللی بوکس به مداخلات IOC

استقرار ۳ فدراسیون در یک ساختمان

روند کاهشی خدمات بخش عمومی متعاقب با رشد المپیک

تیم‌های تکواندوی دختران و پسران ایران قهرمان جهان شدند

واکنش ناطق نوری به حواشی سفر موج‌سواری

خداحافظی فرانک پرتوآذر از مسابقات داخل ایران

اساسنامه های من در آوردی و وعده وزیر ورزش 

شکست زنان تنیس روی میز ایران در قهرمانی آسیا

انتصاب سرپرست فدراسیون ورزش روستایی

نخستین همایش صلح و ورزش

شرکای حامی IOC خارج از میدان؛ عصر یا بحران جدید!!

تحقیق فیفا از فدراسیون فوتبال اسرائیل به ظن اعمال تبعیض

رونمایی از قیمت بلیط های بازیهای زمستانی 2026 میلانو-کورتینا

انحلال تیم های ذوب آهن یکی پس از دیگری/ پرافتخارترین تیم لیگ بسکتبال منحل شد

انتصاب سرمربی تیم ملی شمشیربازی سابر زیر ۲۳ سال

تجمع رزمی‌کاران و اعضای مجمع عمومی فدراسیون رزمی مقابل وزارت ورزش

استقرار ۳ فدراسیون در یک ساختمان

واکنش ناطق نوری به حواشی سفر موج‌سواری

تیم‌های تکواندوی دختران و پسران ایران قهرمان جهان شدند

اسبقیان: وظیفه سرپرستان فدراسیون‌ها تنها برگزاری انتخابات است

فدراسیونی کوچک‌تر از یک انجمن/ ادغام گلف با...

واکنش شدید انجمن بین المللی بوکس به مداخلات IOC

روند کاهشی خدمات بخش عمومی متعاقب با رشد المپیک

رئیس دومیدانی جهانی و آرزوهای بزرگ برای مسابقات جهانی

قهرمانی فائزه غروی برای نخستین بار در تاریخ سوارکاری

طباطبایی: چون درگیری مربیان کاراته بانوان خارج از اردو بود اخراجشان نکردیم!